خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1367/ کتاب «پایان دفاع ، آغاز بازسازی»
چرا عقبه سپاه اینقدر نیروی بلااستفاده دارد؟ *** مذاکره با محسن رضایی بعد از نماز صبح
پنجشنبه 22 اردیبهشت | 25 رمضان 1408 12 می 1988
بعد از نماز صبح در فضای مشجّر پایگاه با آقای رضائی درباره طرح ادغام ارتش و سپاه و آینده جنگ مذاکرات را ادامه دادیم و بالاخره به جمعبندی رسیدیم.
آقای [حبیب] بقائی فرمانده پایگاه هم توضیحاتی درباره پایگاه داد و پیشنهاد کرد از نیروهای زائد پایگاه، یک گردان برای جنگ تشکیل شود. عجیب آن است که در این شرایط، این همه نیروی نظامی بدون استفاده در عقبههای ارتش و سپاه مانده است.
آقای [غلامرضا] فروزش از جهاد آمد. ایشان را برای امور مهندسی جنوب از تهران احضار کرده بودیم. آنها به خاطر اختلاف در کارتهای عبور چند روز است که کار را تعطیل کرده بودند.
ساعت هشت صبح با هواپیما به سوی تهران حرکت کردیم. معمولاً این اواخر به خاطر احتمال خطر، با هواپیما به منطقه نمیرفتم. کمی تب داشتم، تا عصر استراحت کردم. عصر کارها را از مجلس آوردند.
افطار به بیمارستان بقیهالله سپاه رفتم و پس از افطار برای آنها صحبت کردم؛ بیمارستان عظیمی است. میتواند بیش از هزار تخت داشته باشد. مصادرهای است و بخش محدودی از آن برای پزشکان است. عفت و یاسر و مهدی هم، افطار مهمان بستگان بودند. محسن گفت برای تکمیل کارش در آلمان و اتریش، باید تا سهشنبه بماند.