خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1367/ کتاب «پایان دفاع ، آغاز بازسازی»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1367/ کتاب «پایان دفاع ، آغاز بازسازی»

گزارش محسن هاشمی از پیشرفت گروه موشکی شهید همت *** عیادت نوروزی هاشمی از مجروحان جنگی

  • چهارشنبه ۳ فروردین ۱۳۶۷

 

چهارشنبه 3 فروردین   |   4 شعبان 1408                        23 می 1988

تا ساعت هشت و نیم صبح در منزل مطالعه کردم. برای دیدار با مجروحان جنگی به بیمارستان لقمان الدوله رفتیم .  رئیس بیمارستان گزارش کوتاهی داد و گفت بیمارستان  دارای پانصد تختخواب است که نصف آن بیمار دارد و حدود نصف این تخت ها ، مجروحان جنگی و عمدتاً مصدومان شیمیایی  شهر حلبچه و از مردم کرد عراق  هستند و بقیه تخت‌ها را آماده پذیرش نگه داشته‌اند. معمولاً در ایام عید  ، بیمارستان خلوت می‌باشد.

صحنه‌های دلخراشی از وضع مردم حلبچه دیدم. زنان و اطفالی که از بستگان خود بی‌اطلاع بودند و مردانی که خبر از خانواده خود نداشتند. بچه‌ها از یک ماهه تا چند ساله...  همگی از برخورد نیروهای ما و مسئولان راضی بودند. برای رساندن آنها به تهران خیلی کار شده است . خودشان مدعی بودند حدود شش هزار نفر کشته و بیش از آن تعداد مجروح دارند ولی مراجع رسمی ما می‌گویند، حدود دو هزار نفر کشته دارند. آمار هنوز دقیق نیست. چون در خانه‌ها و زیرآوارها و در بیابان‌های منطقه  ، ممکن است افرادی باشند.

 اکثراً مدعی اند که شهر حلبچه یکصدوسی هزارنفر جمعیت داشته که اغراق به نظر می‌رسد[1]. اشخاص وارد خودمان ، حدود هفتادهزار  نفر جمعیت اصلی را برآورد کرده‌اند که حدود نصف آنها در هنگام تصرف در شهر بوده‌اند. از نیروهای خودمان هم تعدادی مصدوم شیمیایی بودند که عمدتاً در عقبه بمباران شده بودند. در دزلی و سه راه حزب‌الله و بعضی‌ها در حلبچه و خرمال و بیشتر از لشکر علی‌بن‌ابیطالب(ع) هستند . روحیه خوبی دارند. اغلب  از بیمارستان راضی بودند. مصاحبه‌ای کردم ،  ولی احساساتی بودم. هدیه‌ای مختصر برای همه بیمارها بردیم: پسته و گل و کتاب.

به مجلس رفتم. گزارش‌ها را خواندم . امروز شرارت زدن شهرها از طرف عراق نداشتیم. آقای [ابراهیم ] سنجقی[2] آمد  و زمان عملیات آینده را گفت. قرار شد به منطقه برود . عصر به منزل آمدم.

عفت از کرمان تلفن کرد و احوال محسن و مهدی و یاسر را پرسید. گفت خانواده امام هم در کرمان هستند. قرار است فردا هم به رفسنجان منزل شیخ محمد [هاشمیان ][3] بروند. گفتم به نوق[4] هم بروند.

آقای [ میرحسین موسوی ] نخست وزیر ، تلفنی گفت چون امروز عراق شرارت نداشته، خوب است ما [ زدن شهرهای عراق را ]  متوقف کنیم.

شب احمد آقا آمد. او بر قاطع برخورد کردن و پذیرفتن عواقب جنگ شهرها، حتی با تعطیل کردن  مدارس و خلوت کردن تهران و... تأکید داشت .

محسن، گزارش بررسی گروه موشکی [صنایع] سپاه [شهید همت] را از قطعات موشک‌های عراقی آورد که تفاوت‌هایی با اظهارات قبلی آنها دارد و هنوز هم احتمال تغییر نظریه می‌رود[5].