پنجشنبه 15 دی | 26 جمادی الاول 1409 5 ژانویه 1989
ساعت نه صبح به دفتر فرماندهی در ستاد کل رفتم. تیمسار سپهر آمد. از مدیریت ستاد و از عدم توجه به خودش گله داشت. آقای [علی] یونسی آمد. اوضاع حفاظت و کشف یک شبکه سوء استفاده از مهمات ارتش را گفت و در امور ارتش و ساحفاجا [= سازمان حفاظت اطلاعات] مشورت کرد و راهنمایی خواست. آقای [ابراهیم] سنجقی برای امور سپاه آمد. گفتم باید قانون عمل شود و شورایعالی سپاه جدی گرفته شود.
آقای [علی] رازینی [رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح] آمد. گزارش کار سازمان قضایی [نیروهای مسلح] و عفو زندانیان زیر چهار سال [محکومیت] و تخفیف بالای چهار سال و نتیجه بررسی شکستها در غرب را داد. در مورد محل زندان دژبان خواست که به وزارت دفاع داده شود و زندانیان به زندان قصر بیایند که آقای [محمدعلی] نظران [رئیس کمیسیون اداره اسرای جنگی] مخالفت دارد. درباره کیفیت پیگیری تخلفات سران ارتش و سپاه مشورت کرد.
آقای سراج [الدین موسوی] فرمانده کمیته آمد. خواستار ارتباط بیشتر با نیروهای انتظامی بود و گزارش عملکرد کمیته را داد. عصر تیمسار ترابی آمد. برای ساحفاجا [= سازمان حفاظت اطلاعات ارتش] پول اضافی گرفت و چند مورد از موفقیت کشفیات جدید را گفت و برای ابزار کارش در ارتباط با وزارت اطلاعات استمداد کرد.
آقای علی جنتی رئیس دفتر فرماندهی [کل قوا] آمد و درباره امور دفتر و حقوق و مسائل دیگر در جهت روانی کار مطالبی گفت. آقای [محمد] فروزنده آمد. برای محل کار مهندسی رزمی، ساختمان خواست. قرار شد محلی انتخاب شود. تا ساعت هشت شب کارهای پروندهها را انجام دادم و به خانه آمدم.