خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
یکشنبه 4 بهمن | 4 جمادی الثانی 1408 24 ژانویه 1988
اول وقت به مجلس آمدم. قبل از شروع جلسه، مختصراً وضع جنگ را گفتم. تا ساعت ده و نیم صبح در جلسه علنی ماندم. پیش از ظهر در دفترم با نمایندههای برخوار، همدان و لنجان ملاقات داشتم.
آقای آقامحمدی درباره برنامه تبلیغاتی در سودان به دنبال شهادت سید مهدی حکیم و کارهای قرارگاه رمضان صحبت کرد و آقای پناهنده دو نفر را آورده بود که یک میلیون تومان کمک مالی برای جنگ آوردند. حواله کردم که به لشکر امام حسین(ع) بدهند.
آقای [حسین] کمالی آمد. از شورای نگهبان گله داشت که در اصلاح قانون کار همکاری نمیکنند. تا عصر کارهای عقب مانده را انجام دادم. [آقای مجید قاسمی] رئیس بانک مرکزی آمد و از کمبود ارز گفت. در مورد دادن ارزهای ضروری تأکید کردم. آنها رفتند و من تا ساعت هشت و نیم کار کردم و به خانه آمدم.
یاسر تلفن کرد و برای ملاقات افراد لشکر 10 سید الشهدا(ع) با امام وقت میخواست. از ماؤوت برگشتهاند. مهدی از خانه محسن شام آورد، با هم خوردیم. او هم برای رفتن به جبهه آماده میشود. گفتم صبر کند تا یاسر برگردد، ولی عجله دارد.