چهارشنبه 9 دی | 8 جمادی الاول 1408 30 دسامبر 1987
تا ساعت دو و نیم بعد از ظهر در منزل بودم. کارها را از مجلس آورده بودم. وقت حرکت مشخص نبود. به [فرودگاه] مهرآباد آمدیم. با هواپیمای شاهین به سوی همدان حرکت کردیم. ارتفاعات در مسیر پوشیده از برف بود. پس از نیم ساعت پرواز، در پایگاه هوایی همدان فرود آمدیم. فقط سرهنگ پردیس فرمانده پایگاه و جانشین او مطلع بودند. معلوم شد ماشینهایمان نرسیدهاند. آنها را به تبریز فرستاده بودیم. برنامه عوض شد. گفتم بیایند همدان که در گردنه آوج به خاطر برف گیر کرده بودند. از طریق دفتر تهران مطلع شدیم.
با اتومبیلهای پایگاه، به سوی باختران حرکت کردیم. در گردنه اسدآباد، جادهها برف داشت و یخ زده بود؛ با احتیاط رفتیم و ساعت هفت بعد از ظهر به باختران [= کرمانشاه] رسیدیم.
در قرارگاه سپاه مستقر شدیم. آقای رضایی و فرماندهان دیگر منتظرمان بودند. علت تاخیر عملیات را گفتند: بارش برف، بسته شدن جاده و خراب شدن پل ها. تلفنی با منزل صحبت کردم و خبر سلامتی دادم. خسته بودم؛ دیر وقت خوابیدیم.