خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال 1366 / کتاب «دفاع و سیاست»

شنبه 2 آبان   |    30 صفر 1408                                      24 اکتبر 1987

تا ساعت یازده در منزل بودم و مطالعه می‌کردم. آقای احمد کاشانی [نماینده نطنز] که به عنوان مرخصی از زندان به منزل آمده، تلفن کرد و ادعای مظلومیت نمود؛ جرمش ایجاد تفرقه بین سپاه و ارتش، در [کشور] حال جنگ و همچنین اهانت به امام است.

آیت‌الله خامنه‌ای تلفن کردند و از عدم اجرای مصوبات شورای‌عالی پشتیبانی جنگ توسط نخست وزیر گله داشتند و به همین علت جلسه امروز عصر را لغو کردیم که قبلاً با مذاکره در جلسه سران قوا، [آقای میرحسین موسوی] نخست وزیر توجیه شود.

به مجلس آمدم وگزارش‌ها را خواندم. جراید انگلیس، پیروزی سیاسی و نظامی ایران بر آمریکا در جریان موشک زدن به بندر الاحمدی کویت را درشت کرده‌اند و معتقدند آمریکا [در این حمله موشکی] تحقیر شده و راهی برای جبران ندارد.

عصر آقایان [سیدحسن] فیروز آبادی و مقدم و [علیرضا] افشار آمدند. درباره مصوبات شورای‌عالی پشتیبانی جنگ و برنامه‌ها ابهاماتی داشتند که رفع شد. آنها طرح های شورا را آماده می‌کنند.آقای [محسن] رفیق‌دوست برای امور مالی جنگ آمد. سرهنگ ترابی آمد و برای استفاده از یک کیس جاسوسی راهنمائی خواست. تا ساعت هفت در دفترم کار کردم.

برای شرکت در ضیافت رئیس مجلس هند به رزیدانس سفارت هند در فرمانیه رفتیم. جمعی از اعضای هیأت رئیسه مجلس هم آمدند. مذاکرات خصوصی خوبی درباره توسعه روابط و رفع مشکلات جزئی موجود از قبیل خرید نفت و مشکلات ایرانیان و هندیان مقیم دو کشور داشتیم. آنها از سفر به شیراز و مهمان نوازی ما راضی‌اند و طرفدار توسعه روابط بین دو کشور و حل مشکلات جزئی موانع همکاری هستند. ساعت ده شب به منزل رسیدم. اخبار ساعت ده و نیم شب شبکه دوم تلویزیون را گرفتم وخوابیدم. باران شدیدی می‌بارید. چند روز است که در تهران مدام باران می‌آید.