خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»

دوشنبه 20 مهر   |   18 صفر 1408                                 12 اکتبر 1987

صبح ساعت هشت و ربع،  به پادگان آموزشی ژاندارمری در ونک رفتم. مراسم  فارغ‌التحصیلی افسران بود و تا ساعت ده طول کشید. برای آنها صحبت کردم و رژه و اسب سواری و [حرکات نمایشی] جودو و جنگ سرنیزه و راپل را تماشا کردم.

در تهران وضعیت قرمز اعلان شد و بعضی از توپ های ضدهوایی شلیک کردند. بعداً معلوم شد حمله‌ای نبوده و بی جهت این کارها شده است. آقای روحانی و آقای [منصور] ستاری [فرمانده نیروی هوایی] اطلاع دادند که عراق به پالایشگاه اصفهان و تنگه فنی و سایت نخجیر و اطراف کوهدشت حمله کرده است.گفتم موشک به بغداد بزنند و توپخانه‌ها هم تلافی کنند.

ظهر آقای ریاضی آمد. گزارشی از خریدهای تسلیحاتی داد و خبر داد که ماموران شوروی برای ادامه مذاکره درباره وضع عراق بعد از صدام، می‌خواهند محرمانه به ایران بیایند؛ گر چه در ملاقات قبلی ایشان در شوروی وضع درستی حاکم نبوده، موافقت کردم.

عصر آقای [اکبر] ترکان [رئیس سازمان صنایع دفاع] آمد. گزارش صنایع نظامی را داد و از کمبود ارز شکایت داشت.

 شب شورای‌عالی پشتیبانی جنگ، در دفتر آیت الله خامنه‌ای جلسه داشت. طرحی در دستور بود که مخارج بسیج و توسعه جنگ را از مردم بگیریم که در این میان، قشرهای پردرآمد مثل بازرگانان صادرات و واردات و .... اجباراً و دیگران داوطلبانه بپردازند. قرار شد این طرح را قبلاً کارشناسان بررسی کنند و پیشنهاد را پخته کنند.