جمعه 29 خرداد | 22 شوال 1407 19 ژوئن 1987
در منزل بودم. آقای موسوی اردبیلی نماز جمعه را اقامه کردند. استخر را کلر زدم و باغچه را آبیاری کردم. حالم خوب نیست، کمی تب احساس میشود. محسن هم نیمه شب از سوریه برگشت. احساس کرده بود که سوریها با مهمانان ایرانی، گرم برخورد نکردهاند و از بی نظمی در فرودگاه تهران و هنگام رفتن گله داشت. وزرای دارائی و بازرگانی ما مانده بودند و سپس با هواپیمای فالکون رفتهاند.