خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
حضور هاشمی در سنندج، سقز و بوکان *** پاتک بی سابقه عراق در منطقه عملیات کربلای۸
شنبه 22 فروردین | 12 شعبان 1407 11 آوریل 1987
خبر از جبهه جنوب گرفتم؛ گفتند از ساعت یک بامداد، فشار دشمن ادامه دارد. ساعت هشت صبح با اتومبیل به سوی سنندج حرکت کردیم. دو اتومبیل حامل دوشکا برای حفاظت ما را همراهی میکردند. خیابان های سنندج را با ماشین گشتیم. بیرون شهر، معاون عمرانی استاندار به ما ملحق شد که در راه راهنمای ما باشد. استانداران برای سمینار در تهران هستند. توضیحات کافی از ایشان گرفتیم. از دیواندره، سقز و بوکان گذشتیم.
پاسداران ]محافظ[، نگران از جادهها بودند و اصرار داشتند که از راه بیجار - زنجان به تهران برویم، ولی ما ترجیح دادیم که به تبریز برویم. ناهار و نماز را در سقز در مهمانسرای فرمانداری خوردیم و انجام دادیم. آنجا آقای سنجقی اطلاع داد که در ] منطقه عملیاتی[ کربلای 8 واحدهای سپاه از مواضع متصرفی عقب نشستهاند. سخت ناراحت و دمغ شدیم. از آقای رضایی توضیح خواستم، تایید کرد.
فرماندار سقز و رئیس اداره آموزش و پرورش، از اوضاع شهر گفتند و برای آب آشامیدنی و مدارس شهر کمک خواستند. ساعت سه وارد استان آذربایجان شرقی شدیم. از کردستان آبادتر است. از شهرهای میاندوآب، ملکان، بناب، عجب شیر و آذرشهر گذشتیم.
به ساحل دریاچه ارومیه، برای بازدید از جاده در دست ساختمان شهید کلانتری رفتیم. چندین سال است که مشغول احداث جادهای در دریاچه - از شرق به غرب - هستیم که راه دو استان آذربایجان شرقی و غربی را نزدیکتر میکند؛ طرح مهمی است. جزیره تماشائی و جالبی را در دریاچه تماشا کردیم و از مسئول طرح توضیحات گرفتیم.
شب ساعت هشت و نیم، وارد پایگاه هوایی تبریز شدیم. بعد از نماز و شام و گرفتن گزارش و توضیح از سرهنگ آذین، فرمانده پایگاه و نوشتن خاطرات امروز، خوابیدم. خیلی خسته و کوفته بودم. چند روز است که مرتباً در سفر هستم.
نگران جبهه جنوب بودم. اطلاع گرفتیم، گفتند آرام است. هنگام خواب، آقای محسن رضایی از سنندج تماس گرفت و خواستار تعدادی ]توپ[ اورلیکن و سایت هاگ برای دفاع ضدهوایی در عملیات آینده شد. گفتیم اورلیکنهای پائین را بیاورند.