خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»

چهارشنبه 14 آبان 1365  ساعت هشت ونیم صبح به مجلس آمدم. بیشتر وقت را صرف مطالعه گزارش‌ها کردم. سخنرانی دیروز عصر من، مثل بمب در دنیا منفجر شده است. آمریکایی‌ها به مخمصه افتاده‌اند. برخورد بدی نداشته‌اند. اطلاع داده‌اند برای جلوگیری از خراب شدن جریان آزادی گروگان‌ها، کوتاه می‌آیند ولی چاره‌ای جز این ندارند، چون چیزی برای گفتن ندارند، مگر اینکه متوسل به دروغ شوند که احتمال رسوائی بیشتر را دارد. همه رسانه‌های جهانی این مطالب را در صدر اخبار خود گذاشته‌اند. آقای محسن رضایی آمد. درباره جنگ مذاکره کردیم. جمعی از نمایندگان برای شکایت از وزیر کشاورزی آمدند.آقای ری‌شهری اطلاع داد که احمد کاشانی نماینده نطنز، به جرم شرکت در گروه زیر زمینی از نظامیان که اعلامیه در جهت تفرقه ارتش و سپاه می‌دادند، دستگیر شده است. هشتمین شماره آن اعلامیه در منزل وی برای پخش آماده بوده. آقای ]محمدرضا[باهنر مراجعه کرد و در این باره توضیح خواست. جریان را گفتم و وعده دادم برای حل مشکل کمک کنم. عصر هیأت رئیسه مجلس جلسه داشت.آقای کنگرلو آمد و گفت ]منوچهر[قربانی فر که از جریان گروگانهای آمریکایی کنار گذاشته شده، خیلی ناراحت است و گریه می‌کند. جلسه سران قوا در نخست وزیری بود. تصویب شد که مسأله آزادی گروگانها و تأمین نیازها ادامه یابد. وزارت خارجه مسأله را با فرانسه تعقیب کند و پیشنهاد مبادله جاسوس آمریکایی، با پولهایمان در آمریکا را نیز تعقیب نماید. همچنین مقرر شد اگر بتوانیم، لبنانی‌ها را راضی کنیم تا دو نفر از گروگانها را با خواست سوریه آزاد کنند. دیر وقت به خانه رسیدم.