خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»
سخنرانی هاشمی برای راهیان کربلا *** موافقت امام با درخواست حسن روحانی
چهارشنبه 20 فروردین 1365 تا ساعت هشت صبح در دفترم کار کردم. در مراسم تشییع جنازه مرحوم عباس مرادی ـ پاسدارم که در سفر خوزستان در تصادف اتومبیل مجروح شد و دیشب فوت کرد ـ شرکت کردم. خیلی مغموم شدم. جوان لایقی بود. آقای ]مرتضی[ الویری آمد و اطلاع داد که آقای تقی محمدی یکی از متهمان پرونده ]انفجار[ نخست وزیری که در بازداشت بوده فوت کرده است. بازجوها مدعیاند انتحار کرده. گریه کرد و متأثر شدم. پیشامد مهمی است و در کل کار تأثیر خواهد گذاشت.آقای ]محمود[محمدی عراقی آمد. تأکید بر ضرورت تعیین نماینده امام در سپاه داشت. گفتم به خاطر بازگذاشتن دست فرماندهان سپاه در جنگ به تأخیر افتاده است. معمولاً تعارض بین نماینده امام و فرماندهان سپاه بوده است. چند هزار نفر از رزمندگان راهیان کربلا از استان خراسان مقابل مجلس آمدند. برای آنها سخنرانی کردم. خیلی با حال بودند. با آقای خامنهای درباره تشویق ]پرسنل[ هوانیروز که در عملیات والفجر 8 خوب عمل کردهاند، مشورت کردم. موافقند. عصر هیأت رئیسه مجلس جلسه داشت. آقای ]محمد[یزدی ]نایب رئیس مجلس[ از عمره برگشته بود. وضع عربستان و سوریه را گفت و درباره درخواست نمایندگان مبنی بر شرکت در جنگ و تعطیل مجلس بحث شد. موافقت با تعطیل نشد و قرار شد مرخصیها را محدود کنیم و به جای مرخصی، اعزام به جبهه و مأموریتهای پشت جبهه باشد. شب جلسه سران قوا، در مجلس مهمان من بودند. ]آقای غلامرضاآقازاده[وزیر نفت آمد. سیاستمان در اوپک مشخص شد. قرار است این هفته اوپک برای حمایت از قیمت نفت جلسه داشته باشد. سپس درباره وضع عراقیهای مهاجر به ایران و مجلس اعلا بحث شد. قرار شد به فعال شدن آنها توجه شود. از جبهه اطلاع دادند که قرارگاه ابوالفضل(س) در حال آماده شدن است. شب در مجلس خوابیدم.