در منزل بودم. دکترهادی و دکتر روحانی آمدند و پس از توصیه آنها در مورد مسائل قابل بحث، قرار شد دکتر هادی با هیأت آمریکایی مذاکره کنند. عصر آمدند و گفتند مک فارلین ناراضی است و مدعی است به او توهین شده که چرا مقامات با او حرف نمیزنند و چرا هدیهاش را نمیپذیریم و میگوید:« اگر من برای خرید پوست گربه به روسیه بروم، گورباچف در روز دو بار با من ملاقات میکند.»
دیشب موضوعات مهمی را مطرح کردهاند که قابل گفتگو است و مدعیاند که روسیه قصد حمله به ایران را دارد. باز هم موضوع قابل بحث را مشخص کردم و گفتم مانعی ندارد که دکتر هادی با همراهان او صحبت کند، ولی سران کشور ما ملاقات و مذاکره با آنها را نمیپذیرند. قرار شد به آنها بگویند به خاطر تخلفها و بد قولیهایشان اعتماد به آنها نیست و تا عملاً جلب اعتماد نکنند، مذاکره رسمی ممکن نیست؛ این نظر سران قوا است.
افطار با بسیاری از مسئولان کشور و مردم جماران، مهمان امام بودیم. نماز جماعت را با امام خواندیم و فیلمبرداری شد. امام چند لحظهای سر سفره نشستند و طبق معمول سالهای گذشته، افطار را نماندند. هنگام برخاستن با شوخی آهسته فرمودند: «چون نمیتوانند این غذاها را بخورند و.... که میخورند حریفان و....»
بعد از افطار آقایان خامنهای و ]موسوی[اردبیلی به خانه ما آمدند و درباره مسائل هیأت آمریکایی مذاکره کردیم. بر گفتههای قبلی تأکید نمودیم.