ساعت هشت ونیم صبح به مجلس رسیدم. جمعی از فرماندهان نیروی دریایی و بسیج آمده بودند. برای آنها مفصلاً سخنرانی کردم. سفیر ترکیه برای خداحافظی آمد. مترجم خوبی نداشتیم. بیشتر صحبت درباره تحسین و تحکیم روابط و جلوگیری از اخلال مغرضان و مخصوصاً مطبوعات ترکیه و حضور ضد انقلاب ایران بود. آقای [ابولفضل ] رهنما سفیرمان در لهستان آمد. از زمینه خوب توسعه روابط گفت و شش هزار دلار بابت خمس درآمدهای اضافه بر مخارج خودش را داد. هیأت کشور مالی به ریاست ]آقای مودیبو کیتا[ وزیر امور خارجه این کشور که در ایران هستند، به ملاقات آمدند. صحبتها کلی بود و دوستانه. ظهر آقای ]علی اصغر[ حجازی معاون وزارت اطلاعات آمد و گزارش حدود کمک به جنگ را داد و درخواست یک میلیون ونیم دلار از اعتبار جنگ برای خرید بی سیمهای دوربرد نمود؛ موافقت کردم. آقای محسن رضایی آمد و برای توجیه فرستادن علی ـ اخویزاده ـ برای مذاکره با آمریکاییها در مورد گروگانهای لبنان حرف زد که قانع کننده نبود و گفتم اشتباه کرده است. اما از جهتی به ایشان حق دادم، زیرا احساس نیاز به سلاح را بیشتر از دیگران دارد و از طرفی پی برده که فاز اول در آستانه بنبست است و فکر کرده با در صحنه قرار گرفتن برادرزاده من، پیشرفت کار بهتر خواهد بود. جلسه هیأت رئیسه مجلس داشتیم و سپس با آقای رضایی مذاکرات ادامه یافت. برنامه و اهداف و مانور عملیات آینده را توضیح داد.شب جلسه رؤسای قوا در نخست وزیری بود. ]آقای علی اکبر ولایتی[ وزیر خارجه آمد. در مورد سیاست برخورد و درگیریهای لبنان بین امل و فلسطینیها و سیاست رفتار آینده با فرانسه و وجوه احتمالی مانده در بانکهای سوئیس از طرف ]محمدرضا[ شاه ]پهلوی[ و نصیری ]رئیس ساواک[ و ادامه روند آزادی گروگانها در لبنان با آمریکاییها و سفر وزیر خارجه به سوریه برای گرفتن اجازه استفاده از خاک سوریه برای عملیات در خاک عراق و تشویق لیبی برای ارسال موشک و مهمات به ایران تصمیمگیری شد. آقای ریشهری نوار مصاحبه سید مهدی هاشمی را آورد. او بریده و اعترافاتی کرده است. شب برای خواب به مجلس آمدم.