در بین راه مجلس به بیمارستان قلب رفتم و از آقایان [سیدجلالالدین] طاهری اصفهانی، حسن سعید و خراسانی - از علمای آواره عراق که سه فرزندش [در آن کشور] زندانی هستند - عیادت کردم. در مجلس، عمده وقتم به ملاقات ها گذشت.
آقای میرزا طاهری آمد و از عزل خودش از ریاست سازمان محیط زیست گله داشت و برای گرفتن ماموریت کمک خواست و من کمک کردم. آقای [محمود]واعظی معاون وزیر پست و تلگراف و تلفن آمد. گزارشی از طرح ماهواره مخابراتی داد که قرار است با ژاپن قرار داد ببندیم و در خصوص مشارکت با ترکیه و پاکستان در این طرح، مشورت کرد. گفتم اگر از خودمان باشد و به آنها، کانال اجاره بدهیم بهتر است ولی کارشناسان باید نظر بدهند. همچنین او از [آقای حسن عابدینی] استاندار آذربایجان شرقی به خاطر مخالفت با تعویض [آقای صوفی] مدیرکل مخابرات استان شکایت داشت.
وزارت نفت اطلاع داد که عراق از ارتفاع بالا چند بمب به خارک انداخته که خسارتی نداشته است. به نیروی هوایی اعتراض کردم. آقای مهر آئین مدیر کل خدمات مجلس آمد. از تداخل وظایف شاکی است و میخواهد استعفاء بدهد. گفتم مشکلات و راه حلها را بنویسد.
آقای محسن مرعشی آمد و پیشنهادهایی برای فروش اسلحه داشت. همسر شهید شیرودی آمد و برای انتقال منزل به تهران و گرفتن کار کمک خواست. آقای [مهدی] موحدی کرمانی [نماینده امام در شهربانی کل کشور] آمد و از کمبود بودجه شهربانی و زندانیها و تبعیضها گفت.
دو نفر از ستاد امداد و درمان جبهه آمدند و از نابسامانیهای درمان در جبههها و عدم قدرت ستاد امداد و درمان گفتند. آقای [محسن]رضایی هم تلفنی از همین موضوع گله کرد. با آقای [جواد] اژهای [رئیس سازمان بهزیستی] صحبت کردم که گفت وضع رو به بهبود است.
نخستوزیر تلفنی خواست که خدمت امام برویم و اجازه بگیریم که از بانکها ده میلیارد تومان برای مخارج جنگ اضافه بر بودجه قرض کنیم. آقای [جلیل] بشارتی مسئول پیگیری شکایات مردم از نخستوزیری آمد و گزارشی از کارهایش را داد. سرهنگ [مصطفی]ترابی آمد و گزارشی از وضع دفاع هوایی در جزیره خارک داد. گفتم بررسی شود و در صورت لزوم یکی از موشکهای سام - که از لیبی میگیریم - در خارک مستقر شود. شب به خانه آمدم و تنها خوابیدم.