خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1364/ کتاب «امید و دلواپسی»

    ساعت هفت و نیم با پاسداران و محسن، برای بازدید از مؤسسه سرم و واکسن سازی [رازی] به حصارک [کرج] رفتیم. [آقای دکتر عباسعلی زالی] وزیر کشاورزی هم آمده بود. از بخش مارها و عقرب‏ها، سم‏گیری، تهیه واکسن فلج اطفال و سرخک و کتابخانه بازدید کردیم که خیلی جالب و کارها منظم بود. اطلاعات جدید و جالبی درباره مارها به دستم آمد. در آمفی تأتر مؤسسه برای کارکنان سخنرانی کردم، ناهار را در آنجا صرف کردیم و به مجلس آمدم.

    عصر هیأت رئیسه جلسه داشت و درباره کارها و برنامه‏های مجلس تصمیم‏گیری شد. آقای [شیخ فضل‏الله]محلاتی آمد و گزارشی از جبهه و نتایج عملیات بدر آورد که نزدیک به دوهزار شهید داشته است. شب مهمان رئیس‏جمهور بودیم. در آنجا درباره نهضت‏آزادی که اخیراً به افساد تبلیغاتی افتاده است، بحث شد. درباره جنگ و نظرات آقای [محسن]رضایی، در مقابل تصمیم عملیاتی اخیر آقای صیاد[شیرازی] که نامه‏ای هم فرستاده است، بحث و تبادل نظر شد. به سپاه و وزارت خارجه تأکید شد که فرستادگان لیبی را در مورد ایجاد رابطه با مجاهدان لبنان راضی کنند. برای خواب به مجلس رفتم. اخبار ساعت دوازده شب را گوش دادم و خوابیدم.

    در گزارشها مطلب مهمی نداشتیم. عراقیها با این که هیاهو می‏کنند، اما جرأت شرارت زیادی ندارند. به نظر می‏رسد که از موشک‏های ایران ترسیده‏اند و چند موشک توانسته است که برتری هوایی آنها را خنثی کند. مسافرت دبیر کل سازمان ملل هم به نفع ما تمام شد؛ گرچه کاری انجام نداد.