خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1364/ کتاب «امید و دلواپسی»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1364/ کتاب «امید و دلواپسی»

چرا رزمندگان به البکر و الامیه نرسیدند؟ *** " آغاز عملیات با ما،نتیجه اش با خدا"

  • یکشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۶۴

    بعد از دو سه روز کسالت، امروز احساس سلامت می‏کنم. قرار است بعد از غروب برای عملیات به جنوب بروم. می‏تواند این حمله سر نوشت‏ساز باشد؛ هم در جنگ و هم در سیاست و هم در اقتصاد و به خصوص قیمت نفت. امکانات زیادی برای این حمله تهیه شده و خرج زیادی شده و نیروهای زیادی پای کار آمده‏اند.

    تقریباً شش لشکر نیروی زمینی ارتش و همه امکانات توپخانه و همه هوانیروز و تمامی امکانات سپاه و نیروهای عظیم مردمی - راهیان کربلا - با آموزش‏های نسبتاً خوب و تعداد زیادی هواپیما و توپهای ضد هوایی و موشکهای‏هاگ و راپیرو بخشی از نیروی دریایی و مهمات فراوان و کارهای زیاد مهندسی رزمی. تاکنون برای هیچ حمله‏ای این مقدار نیرو و امکانات پای کار نیاورده بودیم. علاوه بر کارهای مهندسی بی‏سابقه‏ای که در منطقه در مدت چند ماه انجام گرفته.

    فرماندهی جنگ هم به عهده من است و ستاد نیرومندی برای قرارگاه مرکزی خاتم‏الانبیا به کار گرفته‏ام که همه امکانات جنگ را در خود دارد. البته دشمن هم آمادگی زیادی دارد. با این همه، نتیجه کار در دست خدا است و ما هم تسلیم رضای خدا هستیم و وظیفه خودمان را انجام می‏دهیم. وَ مْا الَنصّرُ اِلاَّمِنْ عِنَداللَّهِ وَ مارَمیُت اِذْرَمیتُ وَ لکَن‏اللَّه رَمی. اگر شهادت نصیبم گردید و برنگشتم، وصیت نامه‏ای که دو سال قبل، هنگام رفتن به جبهه برای عملیات خیبر نوشته‏ام، معتبر است و نمی‏خواهم تغییری در آن بدهم.

    آقای [واعظ] طبسی تلفنی احوالپرسی کردند و برای سفر به مشهد اصرار داشتند. وقت تعیین نشد. از ساعت چهار و نیم تا پنج و نیم مصاحبه مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی با خبرنگاران داخلی و خارجی در مجلس انجام دادم.

    به فرودگاه رفتم و ساعت شش و نیم به طرف اهواز حرکت کردم. باران می‏بارید. با اشکال در فرودگاه اهواز نشستیم. در هواپیما لباس نظامی پوشیدم. به محل قرارگاه در گلف اهواز رفتم. مرکز سپاه است. جای امنی تهیه کرده‏اند. مقدمات حمله انجام شده و در رأس ساعت ده شب تهاجم به دشمن از سه قرارگاه شروع می‏شود: دو قرارگاه از سپاه و یکی از ارتش. مراسمی داشتیم که فیلمبرداری شد و من فرمان حمله را صادر کردم.

    دو ساعت بیدار ماندیم. گزارش‏های اولیه دلالت بر شکستن خطوط دفاعی دشمن در همه محورهاداشت و دلیل بر غافلگیر شدن کامل دشمن. خوابیدم و گفتم اگر نیاز پیش آمد، بیدارم کنند. ساعت سه بامداد بیدار شدم. اطلاع گرفتم. معلوم شد نیروی دریایی و سپاه به خاطر ناآرامی دریا نتوانسته‏اند به اسکله‏های البکر والامیه - که جزو اهداف بود - برسند. یاسر هم همراه من به جبهه آمده است.