تا ساعت هشت صبح در دفترم کار کردم. قبل از دستور درباره شهادت سلیمان خاطر مصری و مسائل مصر و لیبی و آمریکا و اسرائیل صحبت کردم. بعد از تنفس به دفترم آمد.
ظهر رئیس زاده معاون روابط عمومی [مجلس] آمد و تذکرات سیاسی داد. عصر برای بسیجیان شیراز که برای تمرین شنا در استخرهای تهران از جبهه آمده اند، سخنرانی کردم. آقای میرزاطاهری سفیر جدیدمان در تایلند برای خداحافظی آمد و سپس آقای علی حجتی [کرمانی] آمد. تذکراتی داشت و خواهان کار بود. به اخوی محمد گفتم در صدا وسیما کار کنند. تا ساعت هشت کار کردم و سپس به خانه آمدم. تا آخر شب با تلویزیون مشغول بودیم.
مهدی و یاسر که میخواهند فردا با من به جبهه بیایند، برای گرفتن اجازه از مدرسه در تلاش اند؛ مخصوصاً یاسر.