خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1364/ کتاب «امید و دلواپسی»
ماجرای کسالت روحی بنی صدر در پاریس *** بیداری هاشمی با شکستن دیوار صوتی تهران
دوشنبه 5 فروردین 1364 3 رجب 1405 25 MARCH 1985
ساعت پنج صبح، با صدای شکستن دیوار صوتی تهران توسط هواپیماهای عراق و شلیک ضدهواییها بیدار شدم. حدس زدم که موشک ما به بغداد اصابت کرده است. اخوی محمد [رئیس سازمان صداوسیما]، تلفنی اطلاع داد که خبرگزاری فرانسه اعلام کرده که انفجار مهیبی بغداد را لرزانده است. او ضمناً اطلاع داد که هواپیماهای عراقی بمبهای خود را در بیابانهای اطراف تهران ریخته و فرار کردهاند. عراق برای اولین بار اعتراف کرد که ایران موشک در اختیار دارد.
پیش از ظهر، احمدآقا آمد و گفت که بعضی از رسانهها گفتهاند، آمریکا به خاطر گروگانی که در دست مردم لبنان دارد، تحت فشار است و مایل است که برای حل مشکل، از ایران استمداد کند. اگر چه ما گروگانگیرها را نمیشناسیم، اما گفتم که اگر چنین درخواستی شد، درباره آن و راهکار ممکن مشورت میکنیم.
درباره [گرفتن] امکانات از شوروی مذاکره کردیم و از آقای رفیقدوست خواستیم که اقدام کند. ایشان نیز اطلاع داد که سفیر روس از این مسأله خیلی خوشحال شده است.
از وزیر خارجه خواستم که درباره تمایل ما به خودداری از حمله موشکی به شهرها تبلیغات کند. فردی اطلاع داد که به اظهار خانم سودابه سدیفی، عربستان سعودی از طریق آقای [علیرضا]نوبری تلاش کرده است که بداند، آیا ما به سقوط صدام اکتفا میکنیم یا بیشتر از آن را میخواهیم. پس از مشورت به این نظر رسیدیم که به او جواب ندهیم. او همچنین مدعی است که بنیصدر دچار کسالت روانی شده است.
آقای صیاد[شیرازی] را احضار کردم که برنامهاش را توضیح بدهد؛ قرار شد که فردا بیاید. گزارشها را آوردند. امروز، عراق به چند شهر حمله هوایی کرده، ولی موفقیتی نداشته است. به [پایانه نفتی در جزیره] خارک هم حمله کرده است و گویا دو یا سه هواپیمایش ساقط شده است. احمدآقا پیشنهاد کرد که حمله به بصره را شروع کنیم. آقای خامنهای گفتند که بهتر است تا فردا صبر کنیم. آخر شب تلفن به هتل محل اقامت عفت و بچهها در مدینه وصل شد و احوالشان را پرسیدم؛ خوب و راضی بودند.