خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1364 – کتاب «امید و دلواپسی»
عصبانیت محسن رضایی در عملیات قادر *** ساخت ساختمان حزب اللهیها در کوی گیشا!
ساعت هشت صبح به مجلس رسیدم. جمعی از کارکنان مجلس برای گرفتن یک حق ادعائی آمدند که گفتم رسیدگی میکنم. در روزهای آخر عمر مجلس رژیم گذشته، هیأت رئیسه وقت مبلغی اضافه برای آنها تصویب کرده بود.
[آقای مرتضی نبوی] وزیر پست و تلگراف و تلفن و مدیران [کل] مخابرات آمدند. برای آنها صحبت کردم و به گزارش آنها گوش دادم. آقای [محسن]کنگرلو مشاور نخستوزیر آمد و گفت امروز هواپیمای حامل موشکهای تاو آمریکایی در تبریز مینشیند و همچنین یک گروگان آمریکایی از لبنان آزاد خواهد شد.
آقای سرفرازی آمد و برای مجموعه ساختمانی که برای حزبالله در کوی گیشا میسازند، کمک خواست. باید خانوادههای مذهبی در آنجا تقویت شوند. آقای خرم سفیرمان در چین آمد. از روابط خوبی که بعد از سفر من به چین پیش آمده، راضی بود. به او گفتم قرارداد فروش کالای ویژه را تعقیب کند.
عصر آقای [حسن]شاهچراغی سرپرست مؤسسه کیهان آمد و از مشکلی که بعد از در خواست آقای خامنهای از رسانههای جمعی، مبنی بر عدم جوسازی در مورد دولت آینده، برایشان پیش آمده مطالبی گفت. در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت کردم. در این جلسه معافیت دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی - به شرط اینکه با ضوابط وزارت علوم سازگار باشد - تصویب شد. مسأله اعزام دانشجویان دوره دکترا به خارج از کشور مطرح شد که این دانشجویان با توجه به اینکه بیشتر آنها ناچارند تزهای خود را در جهت نیاز خارجیها تنظیم کنند، قرار شد در این خصوص بررسی شود.
شب با حضور آقایان صیاد شیرازی، محسن رضایی و رئیسجمهور جلسه داشتیم. گزارش عملیات قادر را دادند. صدها نفر از نیروهای لشگر 8 نجف برنگشتهاند. آقای رضایی عصبانی و آقای صیاد که فرمانده عملیات بوده، ناراحت بود ولی از انهدام وسیع نیروهای دشمن گفت. همکاری خوب نبوده است. دیر وقت به خانه آمدم.