خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1364/ کتاب «امید و دلواپسی»
چهارشنبه 5 تیر 1364 7 شوال 1405 26 JUNE 1985
اول صبح به مجلس رفتم. پس از شروع جلسه، اداره آن را به آقای یزدی سپردم و برای انجام کارهای قبل از سفر به چین و ژاپن به دفترم آمد. درباره همراهان و برنامهها تبادل نظرهایی شد. صیاد شیرازی آمد و گزارش برنامههای جنگ را داد و چون تأخیر داشت، کمی اوقات تلخی کردم و ایشان هم ناراحت شد. آقای [محسن] رضایی هم کارهایش را گفت.
بعداز ظهر به منزل رفتم. حاجیه والده هم آمده بودند؛ کمی مریضاند. عفت چمدان سفر را بست. محسن هم از رفسنجان آمده بود که با من به سفر بیاید. ساعت شش به فرودگاه [مهرآباد] آمدیم و مصاحبهای کردم و سپس با مراسم رسمی حرکت کردیم؛ با دو هواپیما و حدود 100 نفر همراه - شامل 12 نفر از نمایندگان مجلس و جمعی از معاونان [رئیسجمهور] و وزراء و وزیر امور خارجه و خبرنگاران و... - تمام شب در پرواز بودیم. از فضای پاکستان به آقای ضیاءالحق [رئیسجمهور پاکستان] پیام دوستی دادیم. چون ایران با چین چهارونیم ساعت اختلاف وقت دارند، نزدیک ساعت دو بامداد آفتاب را دیدیم.