یکشنبه 5 خرداد 1364 5 رمضان 1405 26 MAY 1985
در حالی که مشغول خوردن سحری بودیم، وضعیت قرمز اعلام شد و دو هواپیمای عراقی به تهران حمله کردند. ضد هواییها به شدت کار کردند. هواپیماهای عراقی دو بمب انداختند که در نتیجه دو سه خانه خراب و 5 نفر شهید و 12 نفر زخمی شدند. به ستاد تبلیغات جنگ گفتم که اعلام مقابله به مثل کند.
پیش از دستور در جلسه علنی [مجلس]، درباره تهدید آمریکا، حوادث لبنان و مقابله به مثل صحبت کردم. کار لایحه وزارت صنایع سنگین را تمام کردیم. مخالفان خیلی ضعیف بودند.
بعد از جلسه، دکتر بیگدلی - که از اول جنگ تاکنون در عراق اسیر بود و اخیراً آزاد شده - آمد و گزارش کاملی از اسارت خود و وضع اسرا ارائه داد. او معتقد است که حدود دو هزار اسیر داریم که رژیم عراق، آنها را در ناصریه و جاهای دیگر مخفی نگه داشته است؛ مطالب قابل توجهی داشت.
ظهر آقای [محسن]رفیقدوست آمد و درباره پیشنهاد سفر به لیبی و سوریه برای کشف مواضع آنها در شرایط اخیر مشورت کرد؛ با پیشنهاد او موافقت کردم. عصر آقایان [علی]شمخانی [قائم مقام فرمانده سپاه] و مصلح مسئول سپاه در لبنان نزد من آمدند. گزارش کاملی از وضع لبنان دادند، برنامههای آینده را شرح دادند و درباره اختلافی که با شورای لبنان دارند، مشورت و برای تأمین نیازهایشان استمداد کردند.
عراقیها باختران، گیلانغرب، بانه، مریوان و ایلام را هم زدهاند. آقای خامنهای اصرار داشتند که حمله به بغداد را به تاخیر بیندازیم. همان شب، در مکالمه تلفنی باایشان مشغول اصرار برای حمله بودم و ایشان مخالف بود که پدافندهای تهران شروع به شلیک کردند و معلوم شد که باید بزنیم. قرار است که امشب موشک بزنیم. سرهنگ صیاد هم دستور گرفت بصره را بزنند.