خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1364/ کتاب «امید و دلواپسی»
پنجشنبه 2 خرداد 1364 2 رمضان 1405 23 MAY 1985
بعداز سحری و نماز صبح به مجلس رفتم. در جلسه علنی، کلیات لایحه وزارت صنایع سنگین تصویب و جناحی از مجلس متحمل شکست شد. آنها در نطقهای پیش از دستور جوسازی کردند، ولی به ضررشان شد.
چند نفر از کارکنان - از خانمهای مؤمن مجلس - ظهر به دفترم آمدند و از خانمهای غیر مؤمن که بیرون از مجلس حجاب را مراعات نمیکنند، شکایت کردند؛ گفتم که در این مورد فکری میکنم. عصر شخصی به نام آقای سروری آمد و نوعی لباس ضدآتش را که به ادعای او در [سازمان آتلانتیک شمالی] ناتو به کار میرود، برای استفاده نظامیان ما عرضه کرد. او مدعی بود که قبلاً موضوع را به سپاه گفته، اما توجه نکردهاند. آقای صفا همراه او نیز شرحی از ساختن مدرسه علمیه در محل آرامگاه [رضا شاه] پهلوی [در شهرری] داد.
آقای [علی]فلاحیان [معاون وزیر اطلاعات] آمد و ضمن گزارش پیشرفت کار وزارت اطلاعات، مشکل تداخل وظایف با دیگران را مطرح کرد. دو نفر از انجمن اسلامی وزارت علوم آمدند و شکایت داشتند. [پسرم]محسن آمد و برای احتیاجاتش از من پول گرفت.
موقع افطار آقای خامنهای آمدند و درباره جنگ بحث کردیم و تصمیماتی گرفتیم. شب به عیادت آقای ربانی [املشی] رفتم. حالشان خوب نبود. آخر شب به خانه آمدم. بچهها هم از مهمانی رسیدند.