یکشنبه 2 تیر 1364 4 شوال 1405 23 JUNE 1985
جمعی از همراهان برای تهیه بیانیه مشترک تا صبح نخوابیدند و بر سر موضوع محکوم کردن سازمان امل و نبیه بری - که لیبی خیلی اصرار داشت - به توافق نرسیدند. هنگام نماز صبح، دکتر هادی گزارش کارشان را داد. ساعت هشت صبح جلوّد هم آمد و من دخالت کردم تا تفاهم به دست آمد. بیانیه مشترک و صورت جلسه مذاکرات را امضاء کردیم.
برای پرواز به سوریه به فرودگاه رفتیم. مصاحبه مشترک کردیم و بدرقه رسمی کردند و نزدیک ساعت یازده پرواز کردیم و ساعت دو و نیم بعد از ظهر وارد دمشق شدیم. جمع زیادی از علما و ایرانیان [مقیم سوریه] در فرودگاه به استقبال آمده بودند. [عبدالحلیم] خدّام [معاون رئیس جمهور سوریه] و چند وزیر هم بودند.
به اقامتگاه آمدیم. محلی که در سفر گذشته هم بودیم، کمی استراحت کردیم و سپس به ملاقات آقای حافظ اسد [رئیس جمهور سوریه] رفتیم. قرار بود اول به مجلس برویم ؛ ولی اسد برنامه را عوض کرد. از ساعت شش تا هفت عصر با [آقای محمود الذوبی] رئیس مجلس [خلق] سوریه در اقامتگاه مذاکره کردیم و از ساعت هفت تا نه شب با اسد بودیم.
من مطالب خودم را در باب لزوم کمک سوریه به ما در جنگ و اشتباه سوریه در مسأله اردوگاههای فلسطینی - که به دست شیعه خواسته تصفیه بکند - و لزوم همکاری با لیبی و... مطرح کردم. قرار شد جواب را فردا بدهد. مطالب صریح و مهمی گفتیم. شام مهمان اسد بودیم و بعد از شام به روضه آمدم.