سهشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۶۴ هجری شمسی، مطابق با ۷ رجب ۱۴۲۴ هجری قمری و ۱۸ مارس (MARCH) ۱۹۸۶ میلادی
کمی در جلسه علنی مجلس ماندم. [اداره جلسه را] به آقای کروبی سپردم و به دفترم آمدم. آخرین مصوبه مجلس در این سال، مقررات صادرات و واردات بود. برای مسئولان بسیج شهرهای جنوبی خراسان که از جبهه آمده بودند، صحبت کردم. برای خانوادههای شهدای آنجا از امام وقت ملاقات گرفتم.
آقای فخرالدین حجازی که عازم پاکستان بود، برای مشورت آمد تذکراتی درباره وضع بحثهایش در آنجا دادم. با تعویض طلاهای رسیده برای جنگ، مقداری سکه برای هدیه به بعضی از رزمندگان از بانک مرکزی گرفتم. آقای دکتر روحانی آمد و درباره جنگ و مسائل جنبی آن بحث کردیم.
خبر رسید که دشمن به پالایشگاه اصفهان بمب انداخته و خسارات به بار آورده. گفتم مقابلهبهمثل شود. ظهر سفیرمان در چین آمد و راجع به روابطمان با چین صحبت شد. عصر آقای صالحی نماینده اصفهان آمد. نگرانیهایی از اوضاع داشت و تذکراتی بیشتر در جهت ضعف کار دولتیها داد.
در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت کردم. بحث درباره دانشگاه آزاد اسلامی بود. جمعی با توسعه آن مخالفاند. قرار شد فقط آن واحدهایی که شرایط اساسنامه را دارند، رسمی شوند و مدرک بدهیم. سپس در [جلسه] شورای مرکزی روحانیت مبارز شرکت کردم. درباره مرجعیت روحانیت مبارز برای اختلافات در مساجد بحث شد. قرار شد از امام اجازه بگیریم. درباره احتمال فوت آقای شریعتمداری که اکنون در بیمارستاناند و میگویند سرطان دارند، بحث شد. نظر بر این شد که اجازه [برگزاری] مراسم بدهیم.
شب به خانه آمدم. حاجیه والده و همشیره طاهره آمده بودند برای سفر به عمره. مدتی بود آنها را ندیده بودم. احوالپرسی و دیداری به عمل آمد. آنها در روستای بهرمان، زادگاهمان زندگی میکنند؛ با خانه داری و اداره امور زندگی.