خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1364/ کتاب «امید و دلواپسی»
یکشنبه 11 اسفند 1364 20 جمادی الثانی 1406 2 MARCH 1986
در جلسه علنی تا ساعت نه و نیم صبح ماندم. به خاطر بی انضباطی یکی دو نفر از نمایندگان اوقات تلخی کردم. پیش از ظهر ستاد قرارگاه خاتمالانبیا جلسه داشت. درباره عملیات والفجر 9 و ادامه آن بحث کردیم و تصمیماتی اتخاذ شد. از جنوب هم اطلاع دادند، دشمن تحرکی ندارد.
ظهر عقد ازدواج پاسداری را بستم و به اظهارات دانشجویی که مدعی ابتکاری در دوربین دارکردن آرپی جی بود، گوش دادم. معتقد بود به زودی امام زمان(عج) ظهور خواهند کرد. عصر برای گروهی از خانمهای عضو بسیج و وزارت دفاع که به مناسبت روز زن آمده بودند، صحبت کردم.
مسئولان کمیته امداد امام آمدند. گزارش کارشان را دادند و برای عقب افتادگی پولشان کمک خواستند. آقای رستگاری آمد و راجع به موضوعاتی که لازم است روی آنها در تبلیغات تکیه کنیم، تذکراتی داد. آقای محمدرضابهشتی آمد و تذکراتی درباره لزوم آموزش بیشتر افراد برای کارهای اصولی داشت. برای پرکردن جای خالی حزب [جمهوری اسلامی] تأکید داشت. شب آقای [علی] شمخانی آمد و گزارش عملیات والفجر 9 را داد. عراق نیرو آورده و جلو پیشرفت را گرفته. شب به خانه آمدم.