خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1364 – امید و دلواپسی
دوشنبه 21 بهمن 1364 30 جمادی الاول 1406 10 FEBRUARY 1986
اول طلوع فجر از خواب بلند شدم. بعد از نماز صبح به تعقیب اخبار عملیات پرداختم. معلوم شد نیروی زمینی [ارتش] کاری از پیش نبرده و با دادن تعدادی تلفات عقب نشینی کرده است. قرارگاه نجف سپاه، جزیره امالرصاص را تصرف کرده و قرارگاه خاتم یک با قدرت از اروند عبور کرده و در چند محور خطوط دفاع عراق را شکسته و اهداف مرحله اول را به خوبی تأمین کرده و شهر فاو را تصرف نموده است. قرارگاه هوایی سپاه هم قسمت اعظم اهدافش را گرفته است.
عبور از اروند رود و شکستن خطوط دفاعی و استحکامات دشمن از کارهای معجزه آسا در جنگ است. هوا گاهی ابری است و دشمن هنوز گویا هدف اصلی حملات را نفهمیده. در اطلاعیههایی که تنظیم کردیم، سعی شد هدف را از دشمن مخفی نگاه داریم. دفاع دشمن و حتی دفاع هوایی امروز ضعیف بود و اعتراف کرده که ما از آب عبور کردهایم. به تهران اطلاع دادیم که پیک راهی کویت شود و به حکام کویت بگوید که خودشان باید جزیره بوبیان را حفظ کنند که عراق آن را اشغال نکند. اگر عراق در جزیره بوبیان نیرو مستقر کند، کار نیروهای ما در عراق سخت میشود. از قرارگاههای خاتم 1 و 2 آمدند و توضیح دادند. بعضی محورها ماهیت پشتیبانی یا فریب دارند.
نیروی زمینی ارتش مصمم است، امشب دوباره در جزیره بوارین عمل کنند. اگر هم موفق نشود، نفس عمل برای پشتیبانی عملیات اصلی که در فاو است، مفید خواهد بود. قبل از خواب [گزارش] آخرین وضعیت میدانهای جنگ را گرفتم. خاتم 1 - سپاه - به پیش میرود و استحکامات در غرب اروند رود میسازد و خاتم 2 - ارتش - درگیر شده و قصد پیشروی در جزیره بوارین را دارد. حاج احمدآقا وضع جبهه را پرسید؛ گفتم در نقطه اصلی، خوب پیشرفت کردهایم.