خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1364/ کتاب «امید و دلواپسی»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1364/ کتاب «امید و دلواپسی»

  • پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۶۴

 پنجشنبه 30 آبان 1364   8 ربیع الاول 1406   21 NOVEMBER 1985

    نامه‏ای از امام به مجلس رسیده بود که از انتقادها و عیب زدن‏های بی حساب به مجریان در نطقهای قبل از دستور نمایندگان به سختی ابراز نارضایتی کرده بودند. پیش از شروع جلسه [آن را] خواندم و مقداری توضیح دادم. در عین حال نماینده بابل در نطق خود تندروی کرد که مورد اعتراض نمایندگان قرار گرفت. دستور جلسه همان لایحه حدود فعالیت بخش خصوصی بود که پیشرفت نکرد. با اینکه جمعی از نمایندگان تقاضای تفسیر آئین‏نامه داشتند، اعلام کردم اعضای شورای سرپرستی صدا وسیما انتخاب شده‏اند.

    بعد از تنفس به دفترم آمدم. فرمانداران شهرهای خوزستان آمدند و راجع به اوضاع خوزستان گزارش دادند. سلمانی برای اصلاح آمد. ظهر پدر دو شهید آمد. صد هزار تومان برای جبهه داد و من یک ساعت - که سوغاتی رسیده بود - به او هدیه دادم. شغلش جوشکاری است. خیلی روحیه بالایی داشت.

    نماینده سلسله و دلفان آمد و برای مدرسه علمیه آنجا کمک خواست. آقای فاضل هرندی که از طرف من عازم شرکت در کنفرانس صحرا در پاریس است، آمد و راجع به مطالب مشورت کرد و گفت فرانسه از دادن ویزا به هیأت خودداری می کند. عصر یک خلبان آمد و از سیاست حاکم بر نیروی هوایی شاکی بود.

    جمعی از اهالی گناباد آمدند و نیازهای شهر را گفتند. از مجله زن روز آمدند و در مورد بحث‏های خطبه‏های جمعه مصاحبه کردند. اول شب آقای شمخانی آمد و راجع به جنگ و عملیات آینده صحبت کردیم. تا ساعت هشت در دفترم کار کردم و سپس به خانه آمدم.