خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1364/ کتاب «امید و دلواپسی»
جمعه 12 مهر 1364 18 محرم 1406 4 OCTOBER 1985
تا ساعت ده و نیم در خانه مطالعه میکردم. با آقای [غلامرضا] آقازاده درباره پیگیری تصمیمات مربوط به خارک و کیفیت برخورد با آمریکاییها با توجه به اعلام اعدام ویلیام با کلی از گروگانهای سازمان جهاد اسلامی در لبنان صحبت کردم. با آقای [میرحسین موسوی] نخستوزیر هم در مورد مشورت درباره وزرا با توجه به دستور جدید امام مذاکره نمودم.
برای اقامه نماز جمعه به دانشگاه تهران رفتم و درباره لزوم رفتن داوطلبان برای جنگ - در اصل برای عملیات سرنوشت ساز آینده و در صورت ظاهر به خاطر شرایط خاص منطقه خلیجفارس - صحبت کردم. عصر آقای [حسین] مهدیان آمد. درباره مشکلات دفتر نشر [فرهنگ اسلامی] علیه آقای بُرقعی استمداد کرد. قبل از پیروزی انقلاب پاساژ کوچکی در خیابان گرگان نبش کوچه سعدی با شراکت مرحوم اخوان فرشچی ساخته شد که در اختیار آقای اخوان بود و نیمی از آن متعلق به من بود. آقای مهدیان وجه اجاره آن را آورد.
شب اخوی زادهها و بستگان آمدند. محسن هاشمیان از کشف مقادیر زیادی - چهار برابر گذشته - سنگ مس در معدن سرچشمه و خودکفا شدن آن با فروش مس به خارج خبر داد و از وزیر معادن [و فلزات] گله داشت.