خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1364/ کتاب «امید و دلواپسی»
پنجشنبه 11 مهر 1364 17 محرم 1406 3 OCTOBER 1985
بعد از نماز نامهای به آقای [عبدالسلام] جلّود [معاون معمر قذافی] نوشتم و از تأخیر در ارسال وسایل دفاعی وعده داده شده گله کردم. متن فارسی خطبه عربی نمازجمعه را نوشتم و برای ترجمه فرستادم.
قبل از رسمی شدن جلسه به نمایندگان تذکر دادم چون آیتالله خامنهای تصمیم گرفتهاند آقای [میرحسین] موسوی را برای نخستوزیری معرفی نمایند، خوب است در نطقهای قبل از دستور در این باره صحبتی نشود. قبل از دستور درباره حوادث طرابلس لبنان و حمله اسرائیل به تونس علیه مقر فلسطینیها صحبت کردم. بعد از مقداری کار، جلسه را به آقای یزدی سپردم و برای انجام کارهای عقب افتاده به دفترم رفتم.
آقای [رسول] منتجبنیا که از طرف من در جزیره خارک مانده بود، آمد و گزارش کارها را داد. پیشرفت در حد مطلوب نیست؛ قرار شد پیگیری شود. ظهر نمایندگان برای کارهای خود مراجعه کردند. عصر مسئول اداره همسر یابی بنیاد شهید آمد و گزارش کار داد و من نظراتی ارائه کردم؛ گفت حدود سه هزار همسر شهید در تهران داریم.
در جلسه شورای عالی دفاع شرکت و سپس مصاحبهای کردم. شب با آقای خامنهای مذاکره داشتیم. ایشان گفت که در ملاقات امروز با امام، دستور دادهاند در صورتی که بر سر وزرا با آقای [میرحسین] موسوی به توافق نرسند، رأی دو نفر از سه نفر، من و احمدآقا و آقای [موسوی] اردبیلی حاکم باشد. الحمدلله مشکل هیأت دولت حل شد، ولی این داوری برای من مشکل است.