خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1364/ کتاب «امید و دلواپسی»
یکشنبه 30 تیر 1364 2 ذیقعده 1405 21 JULY 1985
بعد از نماز صبح به مجلس رفتم. در جلسه علنی، لایحه اخذ عوارض بیشتر از گذرنامه تصویب شد. بعد از تنفس به دفترم برگشتم. آقایان انواری و [احمد]ناطق نوری آمدند. آنها معتقد به صحت ادعای شناخت گنجها از طرف افرادی هستند. به مهندس حجت معاون وزارت فرهنگ گفتم برای کشف صحت ادعا با سیر ضوابط پیگیری نماید. گفت قبلاً در قم این کار را کردهایم اما به نتیجه نرسیده ولی آقای ناطق نوری قبول ندارد.
عدهای از فرماندهان سپاه قرارگاه حمزه سید شهدا آمدند و مدعی بودند که عملکرد آقای صیاد در عملیات قادر خوب نبوده و عملیات را ضعیف اداره کرده است. به طرح آینده هم ایراداتی داشتند. بالاخره قرار شد همکاری کنند.
عصر آقای امام جمارانی و [محمد حسین]رضایی و رضوی از سازمان حج آمدند و گفتند سعودیها در مورد پذیرفتن 150 هزار نفر حاجی تردید دارند. قرار شد خبر ملاقات را به نحوی پخش کنند که آنهارا متوجه ضرر تردید نماید.
آقای ناخداملکزاده فرمانده نیروی دریایی با سرهنگ ترابی آمدند و گزارشی از وضع نیرو و بی فایده ماندن هلیکوپترهای نیروی دریایی و موشکهای آنها دادند. درباره اعزام افراد برای آموزش سلاحهای جدید به چین مذاکره شد. کارشکنی میشود.
آقای فومنی حائری، سفیرمان در امارات آمد و گزارشی مبنی بر احترام و همراه با نگرانی آنها داد. آقای آقازاده آمد و خبر خرید گلولههای 175 و 203 از اسپانیا را داد که اگر به نتیجه برسد، خوب است. از این مهمات استراتژیک کم داریم. شب به خانه آمدم. هوا خیلی گرم است.