نوزاد یکی از پاسداران را آوردند. [در گوشش] اذان گفتم و چشم روشنی دادم. تصفیه خانه استخر را تمیز کردم و از آقای امامی کاشانی خواستم که نماز جمعه [هفته] آینده را اقامه کند. احمد آقا آمد. اطلاع داد که امروز سه هواپیماربا را در فرودگاه قبل از رفتن به هواپیما گرفتهاند؛ جالب است. خبر داد که نظر امام، کمکم نسبت به حزب جمهوری [اسلامی] دارد بد میشود. فکر میکنم گزارشهای اخیر در مورد مخالفت جناح حاکم حزب با دولت، امام را متأثر کرده است. مقداری برای پیدا کردن راه اصلاح، مذاکره کردیم. آقای [دکتر عبدالله] جاسبی، تلفنی درباره شهریه دانشگاه آزاد و معافی دانشجویان [از خدمت سربازی] و مواضع حزب صحبت کرد.
آقای [غلامعباس] زائری [کارپرداز مجلس] اطلاع داد که وزارت صنایع سنگین، چک سال آینده را برای دادن خودرو نمایندگان، قبول نمیکند؛ مجلس پول ندارد، باید فکری بکنیم. آقای ولایتی [وزیر امور خارجه]، تلفنی از اینکه آقای [موسوی]خوئینیها [نماینده امام خمینی و سرپرست حجاج ایرانی] با نظر امام و با ارسال پیام به عربستان، اجازه تظاهرات جدید - مشروط به عدم خونریزی - خواسته است؛ نگران بود.