تمام امروز را در منزل بودم. کار مهمی نداشتم. بیشتر وقتم به مطالعه گذشت. پیش از ظهر، احمد آقا آمد. روزنامههای ضدانقلاب خارج [از کشور] را آورده بود که اختلافات در بین خودشان شدید شده و به هم میپرند. گفت آقا [امام] از خطبههای نماز جمعه گذشته من راضیاند؛ گرچه گروهی از طرفداران سرمایهداری که میخواستند به دنبال اظهارات امام علیه دولت جوسازی کنند، ناراضیند.
آقای [محمدرضا] توسلی هم آمد و خواست که در جلسات روضه دانشگاه امام صادق(ع) در ماه محّرم سخنرانی کنم، نپذیرفتم؛ چون دیگران هم همین توقع را دارند. خواست که مقداری به نفع بازاریها صحبت کنم که در کارها بیشتر شریک شوند. عصر، آقای عباس صفریان، سفیرمان در گابن آمد. اوضاع آنجا را گفت و از تأسیس مدرسهای در آنجا، برای بچههای مسلمان خبر داد و از ایذاء پشه مالاریا در آنجا ناراحت بود.