خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1363/ کتاب «به سوی سرنوشت»
خبر نخست وزیر از محافظت هواپیماهای ارتشی *** پیشنهاد "ارزی" هاشمی به دولت
قرار بود در راه مجلس، از محل مصّلا[ی امام خمینی] بازدید کنم؛ اما چون پاسداران مستقر در آنجا، برنامهای ترتیب داده بودند که وقت زیادی میگرفت و به کارهایم نمیرسیدم، از این بازدید منصرف شدم. هواپیمای بوئینگ 727 [ربوده شده] ما را که به قاهره برده بودند، به طرف عراق بردهاند و در بصره به زمین نشسته است. [ربایندگان هواپیما] از ایادی [شاپور]بختیار هستند. لابد عراق این هواپیماها را پس نمیدهد؛ این سومین هواپیمای ما است که در خاک عراق مانده است.
گروهی از دانشکده آمار به ملاقات آمده بودند؛ برای آنها راجع به اهمیت آمار و اطلاعات، صحبت کردم. [کارکنان واحد] گزینش مجلس آمدند و گزارش کارشان را دادند؛ از دویست و پنجاه پرونده، ده نفر را مردود کردهاند. آقایان صفاری و پسر نواب صفوی آمدند. گزارشی از موفقیتهایشان در طراحی و ساخت نوعی اسلحه از نوع خمپاره و نارنجک دادند؛ چیزهای جالب و مؤثری است. از عدم حمایت گله داشتند. معمولاً چنین است.
امام جمعه ملایر آمد و گزارشی از کم شدن مزاحمتها داد؛ راضی بود. برای تسریع در دادن اجازه کوره هوفمان به ملایر و برای حفاری چاهها که در منطقهای به سنگ میخورند، کمک میخواست.
آقای [حسن عابدی]جعفری وزیر بازرگانی آمد و راجع به طرح برنج مشورت کرد. در این باره دو نظر وجود دارد. یکی اینکه تحت نظر دولت به صنف واگذار شود، و دیگر اینکه به کلی آزاد شود. من طرح دومی را ترجیح دادم.
آقای [مرتضی] الویری آمد؛ راجع به برنامه و بودجه مطالبی داشت. پیشنهادهایی در منابع جدید درآمد دولت، از قبیل گران کردن زمینهای دولتی، فروش خانههای سازمانی و... و من پیشنهاد کردم، روی گران کردن ارزهایمان مطالعه کنند. تقاضا داشت که به نمایندگان سابق برای خروج از خانهها فشار نیاوریم. نیاز نمایندگان جدید به مسکن را برایش توضیح دادم.
عصر، شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی] در دفترم جلسه داشت. راجع به کارهای تشکیلات تهران و مخالفان دولت بحث و انتقاد شد و راجع به سفر [آیتالله خامنهای]رئیس جمهور [به سوریه، لیبی و الجزایر صحبت کردیم] و [همچنین درباره] نیاز شدید حزب به پول مذاکره شد که به جائی نرسیدیم. شب به منزل آمدم.
آخر شب، نخستوزیر تلفنی اطلاع داد که از طرف امام گفته شده که در هواپیماهای ارتشی هم محافظ بگذاریم؛ نگران عکسالعمل خلبانها بود. از احمد آقا در این مورد سوال کردم، معلوم شد دستوری نبوده، بلکه [امام] به فکر چارهجوئی هستند.