خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۶۳/ کتاب «به سوی سرنوشت»

       امام جمعه تهران، آیت‌الله خامنه‌ای، خودشان اقامه نماز جمعه کردند. ساعت ده صبح احمد آقا آمد. از وضع تبلیغات راکد ما در مورد هواپیمای مسافربری ربوده شده، انتقاد داشت؛ من هم تأیید نمودم. به وزارت خارجه گفتیم که مسئولی برای تعقیب جریان و خبرسازی و زنده نگه‌داشتن قضیه و فشار برمجامع بین‌المللی، معین کنند و به توصیه سازمان‌ملل در مورد اینکه ما سروصدا راه نیندازیم، توجه ننمایند. عراق به جای جوابگوئی به خاطر شرکت در هواپیماربائی، با زیارت بردن مسافران، دارد مانور تبلیغاتی هم می‌دهد. برای ناهار، در کرج مهمان آقای حسین روحانی بودیم. آقای [موسوی] اردبیلی هم با خانواده آنجا بودند. با بچه‌ها رفتیم؛ تا نزدیک غروب، آنجا در باغ آقای تحریریان ماندیم.

    آخر وقت، از پل عظیمی که برروی رودخانه کرج می‌زنند - که برای مسافران [تهران -] چالوس راه را نزدیک می‌کند و نیز از ترافیک کرج می‌کاهد - دیدن کردیم. دهانه پل، ۳۰۰ متر است. برای پایه‌های پل فقط ۴ ستون بکار برده می‌شود. مهندس شهرستانی، مجری طرح می‌گفت که فقط ۴ پل نظیر آن در دنیا طراحی شده است و با تکمیل تجربه آنها دارد به پایان نزدیک می‌شود. از سال ۱۳۵۷ تاکنون، کار آن ادامه دارد.

    شب، در دفتر با رئیس جمهور و آقایان صیاد شیرازی و [محسن] رضائی جلسه داشتیم. هریک، طرح‌های جامع خود را برای جنگ توضیح دادند. طرح آقای صیاد مورد تردید قرار گرفت؛ کمی ناراحت شد. دیر وقت به خانه رسیدم.