خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1363 – کتاب به سوی سرنوشت

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1363 – کتاب به سوی سرنوشت

خبر نخست وزیر از موشک باران دزفول

  • دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۶۳

    ساعت دو صبح بیدار شدم؛ سحری خوردم و نماز صبح را خواندم و کمی خوابیدم. ساعت هشت صبح، جلسه شعبه [بررسی اعتبار نامه‏ها] را تشکیل دادیم و یکسره تا ساعت دو بعدازظهر، کار کردیم و نوزده اعتبارنامه وکلاء را رسیدگی و تصویب کردیم. خسته بودم. عصر کمی استراحت کردم. نماز ظهر و عصر را با تأخیر، ساعت چهار بعداز ظهر خواندم.

    پس از مذاکرات زیاد، بالاخره دبیر کل سازمان ملل، پیشنهاد آتش‏بس درخصوص حمله به اهداف غیر نظامی را به تأیید دو طرف جنگ رسانید و زمان آغاز آتش‏بس را نیمه شب 4 ژوئن 1984 به وقت گرینویچ اعلان کرد.

    [آقای ایرج فاضل] وزیر علوم آمد و درباره اساسنامه »بنیاد اسکان دانشجو« - که چندی قبل در نماز جمعه مطرح کرده بودم - مشورت کرد. قرار شد، من هم جزو هیأت مؤسس [این بنیاد] باشم. در دفتر رئیس جمهور، جلسه شورای عالی دفاع داشتیم و تصمیماتی اتخاذ شد؛ از جمله درباره پیشنهاد [آقای خاویر پرزدکوئیار] دبیر کل سازمان ملل و مسئله ناوهای جنگی آمریکا و فرانسه در خلیج فارس بحث شد. اقدام خطرناکی توصیف شد.

    بعد از جلسه، با [خبرنگار] صداوسیما مصاحبه کردم و پیش‏بینی موشک زدن صدام را در ساعات قبل از رسیدن نیمه شب، به وقت گرینویچ - که موعد آغاز آتش‏بس پیشنهادی دبیر کل سازمان ملل است - مطرح کردم.

    بعد از مصاحبه، آقای نخست وزیر اطلاع داد که چند دقیقه قبل، عراق چهار موشک به دزفول زده و خرابی زیادی به بار آورده است. ما هم تصمیم گرفتیم بر شدت گلوله باران بصره بیفزائیم و دستور ستاد مشترک به واحدها را - در خصوص تعطیل آتش از ساعت مقرر را - لغو کردیم و قرار شد، وزارت امور خارجه در این‏باره توضیح بدهد.

    اعضای شورای عالی دفاع، افطار را مهمان آقای خامنه‏ای بودیم. سپس به مجلس رفتم و گزارشها را خواندم. بالاخره معلوم شد، موشک‏های صدام در دزفول 44 شهید و 200 مجروح و خرابی زیادی به بار آورده [است]. بعد از [شنیدن] اخبار ساعت ده شب، در مجلس خوابیدم. تراکم کارها و ملاحظات امنیتی، ایجاب می‏کنند که کمتر در خیابان‏ها رفت و آمد داشته باشیم و لذا بسیاری از شبها در محل کار می‏مانم.