خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1363 – کتاب به سوی سرنوشت
یکشنبه 13 خرداد 1363
صبح، سری به دندانپزشکی مجلس زدم. دکتر دندانهایم را معاینه کرد؛ کارهای جزئی لازم دارد. قرار شد بعد از ماه مبارک رمضان مراجعه کنم. گروهی از دانشجویان تحت تعلیم وزارت نیرو با دکتر [حسن] غفوریفرد آمدند. [وزیر نیرو] گزارشی داد و من هم در رابطه با ضرورت تربیت نیرو برای خودکفائی علمی و فنی و نقد امکانات فراوان کشور صحبت کردم.
آقای [حسین] تاجگردون سفیرمان در هلند آمد. گزارشی از وضع دادگاه [لاهه] و تهاجم ضدانقلاب به سفارت ایران در هلند داد. بعضی از نمایندگان سابق مجلس آمدند؛ از اینکه اعتبارنامه رقبایشان در مجلس دوم، بیاشکال تصویب شده، ناراحت بودند. منشیهای کمیسیونها آمدند و از زیادی و تورم نیروی انسانی در کارکنان مجلس و بیکاری منشیها صحبت شد؛ قرار شد در اینباره فکری بکنیم. آنها میگویند، یک نفر منشی برای یک کمیسیون زیاد است. یکی از کارکنان روابط عمومی مجلس - که از کار مرخص شده - شکایت داشت. آقای خوشنویسان از کمی بودجه مجلس برای مصوبات هیأت رئیسه، در خصوص کمک به نمایندگان سابق و اینکه محلی [برای کار] ندارند، گفت.
[آقای محمد غرضی] وزیر نفت اطلاع داد یک کشتی نفتکش ترکیه که عازم جزیره خارک بوده، توسط عراقیها زده شده است و رئیس جمهور گفتند در این مورد، دستور مقابلبهمثل دادهایم.
از وزیر نفت درباره لغو امتیاز کشف و استخراج نفت در گرینلند - که اطلاع داده بود - پرسیدم، گفتند منتفی شده است. ولی میگفت، یک شرکت سوئیسی حاضر است به چند برابر [قیمت]، بخرد.
عصر، آقای [اسدالله] لاجوردی [دادستان انقلاب تهران] و مسئولان اطلاعات سپاه آمدند. برای هماهنگ شدن در کار اطلاعات، مشکل این است که دادستانی تهران، کار اطلاعاتی میکند. با مذاکرات طولانی، قرار شد با [تشکیل] کمیتهای مشترک، [امور اطلاعاتی را] هماهنگ کنند. عصر، در جلسه حزب [جمهوری اسلامی] شرکت نکردم و افطار را به خانه آمدم. شب هم زود خوابیدم.