خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1363 – کتاب به سوی سرنوشت
جمعه 11 خرداد 1363
دیشب، کسی هلال ماه [رمضان] را ندیده. تا سحر چندبار با دفتر امام درباره رویت هلال ماه تماس گرفتم؛ رؤیت هلال ماه ثابت نشده است. سحر بلند شدم و به تنهائی سحری خوردم؛ چون ماه رمضان ثابت نشده، بچهها روزه نگرفتند. تا ساعت یازده صبح کار کردم و سپس برای اقامه نماز جمعه به دانشگاه [تهران] رفتم.
از نخست وزیری، راجع به [بمباران] پالایشگاه تبریز [توسط جنگندههای عراقی] پرسیدم. معلوم شد خسارت عمدهای نداشته و در این جریان یک هواپیمای عراقی ساقط شده و خلبانش کشته شده است. هواپیماهای عراقی به اطراف خرمآباد هم، بینتیجه حمله کردهاند. عصر، گزارشها را در منزل خواندم.
شب، آقای [ناصر] مکارم شیرازی [از حوزه علمیه قم] اطلاع دادند که امروز از ماه رمضان محسوب میشود و دیشب در شاهرود و اصفهان، هلال ماه رؤیت شده است و از من خواست که به صداوسیما تلفن کنم [تا این مطلب را] صداوسیما به مردم اطلاع دهد. خانم آقای [شیخ علی اصغر] مروارید تلفن کرد و برای آقای مروارید، وقت ملاقات خواست؛ در جریان اختلافات ما با بنیصدر، با ایشان کمی اختلاف پیش آمد و روابط مثل گذشته صمیمی نبود. دکتر سعید لاهوتی هم از اهواز آمد؛ مرخصی گرفته است.