خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1363/ کتاب «به سوی سرنوشت»
سه شنبه 11 اردیبهشت 1363
تا ساعت هفتونیم صبح، در دفترم کار کردم. جلسه علنی داشتیم. کارهای در دستور مجلس تمام شد. هفته آینده، برای شرکت نمایندگان در تبلیغات مرحله دوم انتخابات، تعطیل اعلام شد. قبل از دستور، درباره روز کارگر صحبت کردم. پیش از ظهر، هیأت رئیسه جلسه داشت. درباره مراسم جلسات افتتاحیه و اختتامیه دو دوره مجلس، تصمیم اتخاذ شد.
ظهر، در دفترم آقایان [عباسعلی]اختری [نماینده مشهد] و [عبدالحمید] آقارحیمی [نماینده شهر بابک] آمدند و طبق معمول از شکست در انتخابات گله داشتند. جمعی از خانمهای کارمند جدید مجلس آمدند و از کارپردازی شکایت داشتند که به خاطر مخالفت با کار خانمها در ادارات، حکم آنها را صادر نمیکنند.
عصر، [آقای ابولقاسم سرحدیزاده] وزیر کار و جمعی از کارگران آمدند. راجع به ارزش و حق کار و خط اقتصاد فقاهتی صحبت کردم؛ بی سروصدا نخواهد بود. مهندس [محمد] میرمحمد صادقی و دکتر مفریان آمدند. دکتر مفریان، مدعی است میتواند در پیچیدهترین صنایع مربوط به علوم فیزیک و شیمی و حتی فیزیک هستهای مؤثر باشد. اول انقلاب به لندن رفته و حالا برگشته است. ایشان را به سازمان انرژی اتمی معرفی کردم.
سران حزب جمهوری اسلامی گیلان و بعضی از همفکرانشان آمدند. از روش [آیتالله صادق احسانبخش] امام جمعه [رشت] شاکی بودند. قراری با مسئولان روزنامه اطلاعات برای مصاحبه داشتم که به خاطر جلوگیری از سوء استفاده در انتخابات، لغو کرده بودم، ولی آمدند و از دستور جدید شورای نگهبان که تبلیغات را محدود کرده، گله داشتند.
اول شب، قرارگاه خاتمالانبیاء جلسه داشت. تغییراتی در طرح عملیاتی دادیم. روحیه آقای صیاد شیرازی خوب بود ولی آقای [محسن] رضائی به آن خوشبین نبود. سپس با رئیسجمهور، درباره حزب و اختلافات دو خط فکری و اطلاعات و تکمیل کابینه مذاکره کردیم؛ سودمند بود. بنا شد، ادامه داشته باشد. شب در مجلس ماندم.