خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1363/ کتاب «به سوی سرنوشت»
چهارشنبه 15 اسفند 1363
بعد از نماز صبح، به مجلس [شورای اسلامی] رفتم. برف میبارید و زمین یخ بود. بیش از معمول در راه معطل شدیم. پیش از دستور، نمایندگان مراجعات زیادی داشتند. کار بررسی تبصرههای بودجه، خیلی کند پیش میرود. به فکر چاره افتادیم. عصر هم، جلسه علنی داشتیم. گفتیم دیگر بعد از شروع بحث در هر تبصره، پیشنهاد جدید نمیپذیریم. مجلس استقبال کرد. اگر از اول، چنین کرده بودیم، پیشرفت بهتری داشتیم.
شب، با سران قوا مهمان آقای [موسوی] اردبیلی بودیم، درباره مورد هدف قرار دادن بغداد به وسیله موشک، بحث شد. امام اظهار نظر صریح نکردهاند. نخست وزیر از عدم موافقت رئیس جمهور با وزرای پیشنهادیش و از آقای غرضی [وزیر نفت] به خاطر عدم همکاری در فروش نفت، گله داشت.
عراق تهدید کرده است که سی شهر ایران را میزند. برای خواب، به مجلس رفتم. نگران بودم. تا آخر شب، گزارشی از زدن شهرها، نرسیده بود.