دوشنبه 3 اردیبهشت 1363
در مجلس، جلسه علنی داشتیم. بعد از تنفس به دفتر آمدم. آقای [سیدابولفضل] رضوی اردکانی شرح انتخابات اردکان شیراز را داد؛ مدعی تقلب از طرف رقیب است و خود را از حوادث آنجا تبرئه میکرد. آقای [رسول] منتجبنیا [نماینده شوش و اندیمشک] هم آمد و راجع به وضع خمین و مظلوم شدن نیروهای حزباللهی میگفت. آقای [علی] آقامحمدی [نماینده همدان] هم آمد و نگران شکست در مرحله دوم است؛ مدعی است، عناصری از اطلاعات سپاه علیه او سمپاشی میکنند. این امر، مسأله عمومی کسانی است که احساس مظلومیّت میکنند؛ نمیتوانم کمک کنم؛ چون بنا است مداخله در حوزههای دیگر نکنم.
عصر، آقای [اسدالله] بادامچیان آمد و بیشتر، از تخلفهای جناح مقابل خودشان و یک طرفه کار کردن مطبوعات گله داشت؛ توصیه به سازش و عدم اختلاف کردم.
دوسه نفر از بازپرسان [زندان] اوین آمدند. برای تعقیب پرونده انفجار نخست وزیری، پیشنهاد دستگیری بعضی از مسئولان معروف را داشتند. قبلاً هم از امام اجازه خواستهاند. امام آن را به [آیتالله شیخ یوسف صانعی] دادستان کل کشور ارجاع دادهاند؛ ضررهای احتمالی را تذکر دادم. آقای فرشاد مؤمنی آمد. از یک بعدی شدن حزب جمهوری اسلامی گله داشت و از دلسرد شدن نیروهای انقلابی نگران بود.
سرهنگ [مصطفی] ترابی [ از دفتر مشاورت امام در ارتش] آمد و گزارش آزمایش نیمه موفق ساخت موشکی با برد حدود پنجاه کیلومتر را داد. مصاحبهای [تلویزیونی] به مناسبت روز کارگر انجام دادم؛ شب را در مجلس ماندم و کارهای عقب مانده را انجام دادم. سریال سربداران را از تلویزیون تماشا کردم.