خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1363/ کتاب «به سوی سرنوشت»
چهارشنبه 10 بهمن 1363
صبح زود به مجلس رفتم و گزارشها را خواندم. با فرماندهان نظامی، صحبت کردم. معلوم شد [نیروهای عراقی] در جزیره مجنون یک سنگر از [نیروهای ] ما با 15 نفر اسیر گرفتهاند. در کنفرانس سازمان اوپک، یک دلار قیمت نفت سبک را پایین آوردهاند؛ شکست است.
آقای توکلیبینا آمد. از تصمیمات اخیر بنیاد مستضعفان در ارتباط با مؤسسه تولید مسکن، ناراضی بود. مصاحبهای با صداوسیما درباره جشن دههفجر داشتم.
آقایان محلاتی و ربانی [املشی] آمدند؛ برای استمهال یا بخشیدن وامی که بانک مرکزی به صندوق قرضالحسنه داده، و برای حل مشکل کمیته صنفی کمک خواستند.
آقای [سعید] رجائی خراسانی آمد. از تمایل آمریکا برای بازکردن راهی برای آشتی با ایران گفت و ایشان از سیاست ایران در قبال آمریکا نگران است. گفتم بنا نیست که روابط را [با آمریکا] تیرهتر کنیم؛ ولی آنها باید از شرارت خودشان کم کنند.
ظهر، دو ملاقات با نمایندگان داشتم. هیأت اعزامی به کشورهای جنوب خلیج فارس آمدند و گزارش سفر دادند. عصر، هیأت رئیسه [مجلس شورای اسلامی] جلسه داشت.
شب، مهمان نخست وزیر بودیم. گزارش سفرش را داد، و وضع ترکیه و کوبا و نیکاراگوئه را تشریح کرد. خبر دادند که آقای [محمد مهدی] ربانی املشی به دنبال یک سر درد شدید در بیمارستان، مورد آزمایش قرار گرفته است و غدهای در سر ایشان کشف شده و احتمال سرطان میرود. قرار شد [پزشکان در این مورد] مشورت کنند و اگر لازم شد برای معالجه به خارج اعزام شود. احمد آقا به دیدن ایشان رفت و آخر شب، اطباء ترجیح داده بودند که در تهران آزمایش و عمل جراحی شود. برای خواب، به مجلس رفتم.