خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1363 – کتاب به سوی سرنوشت
جمعه 31 فروردین 1363
تا ساعت دهونیم صبح، در منزل مطالعه میکردم. پس از سه هفته که برای اقامه نماز جمعه به خاطر انتخابات نرفته بودم، امروز رفتم. به خاطر شایعات دروغ و وسیعی که در مورد ترورم پخش شده بود، نمازگزاران استقبال کردند و احساسات پرشوری ابراز کردند. ناهار را در منزل تنها بودم. عفت و مهدی که با من به نماز جمعه آمده بودند، به منزل فاطی - اخوی زاده - رفتند.
اول شب، آقایان محسن رضائی و رحیم صفوی آمدند و دوسه ساعت، وضع جبههها را بررسی کردیم. بدون کمک اساسی، امکان پیشرفت را خیلی کم میدانند. در مورد نحوه اقدام در تنگه هرمز - در صورت پیش آمد تخریب جزیره خارک توسط عراق - صحبت شد و با ایشان در زمینه امکان دادنِ فرماندهیِ عملیات آینده به ارتش - که آقای خامنهای صحبت کرده بودند - مذاکره کردم؛ عکسالعمل بد نبود. گرچه معتقدند، ارتش آمادگی چنین عملی را ندارد.