جمعه 21 دی 1363
تا ساعت دهونیم صبح، در منزل مطالعه میکردم. نماز جمعه را در دانشگاه تهران، اقامه کردم.
عصر، در منزل با آقایان [میرحسین] موسوی، [محمد رضا]بهشتی، [مسیح] مهاجری و [جواد] اژهای برای بحث پیرامون همکاری با سایر جناحها در حزب جمهوری اسلامی و برگزاری سالم کنگره، جلسه داشتیم. شام را هم ماندند.
احمدآقا که مدتی برای رفع کسالت به سفر رفته بود، آمد؛ بیشتر در منطقه چابهار بودهاند. از ضعف صداوسیما در آنجا و غیر سیاسی بودن محیط و مشکلات کامیونداران میگفت و در این مورد پیشنهاداتی داشتند. از جمله هدایت کنگره به نحوی که منجر به انتخاب افراد مورد نظر با ترکیب جامع از همه اقشار کشور شود. بعد از شام رفتند.
شب، آقای ساداتیان اطلاع داد که عراقیها خواستهاند به جزیره مینو حمله کنند؛ شکست خوردهاند. از آقای [محسن] رضائی پرسیدم، گفت معلوم نیست، حمله باشد، ممکن است اشتباه ژاندارمری باشد. پلهائی از طرف عراق به اروندرود وارد شده است و مأموران ما، منهدم کردهاند.