یکشنبه 9 دی 1363
در جلسه علنی، یک لایحه را تصویب کردیم. بعد از وقت تنفس به دفترم آمدم. بخشی از فیلم مراسم عیدخاص، در مدرسه مجتهدی تهران را که توسط جمعی برگزار شده بود، دیدم؛ عمل مضّر و تفرقه افکنانهای است؛ معلوم شد تحت تعقیبند. نماینده درود از تظاهرات حزب اللهیهای درود، علیه آقای محمودی، امام جمعه درود - که از نزدیکان آیتالله گلپایگانی است - خبر داد. افرادی هم به اتهام کارگردانی تظاهرات، بازداشت شدهاند.
ظهر، در دفترم آقایان [غلامرضا] سلطانی و [حسین] سبحانی نیا نمایندگان کرج و نیشابور آمدند و درباره اختلافات در حزب [جمهوری اسلامی] و مجلس [شورای اسلامی] و... صحبت کردند؛ تأکید برلزوم بیداری و بیطرفی من و آقای خامنهای داشتند. آقای لطیف صفری، نماینده اسلام آبادغرب آمد و از آقای موحدی قمی امام جمعه و حاکم شرع آن شهر، شکایت داشت و از وجود دو خط در روحانیت گفت و چارهجوئی داشت.
عصر، در جلسه شورای [مرکزی] حزب شرکت کردم. بیشتر وقت جلسه را مسئله شهر درود و راهچاره اینگونه مسائل در ارتباط با حزب و اختلافات وزارت بازرگانی با اعضای هیأت مؤتلفه - کمیته صنفی - گرفت.
با آقایان خامنهای و [واعظ] طبسی جلسه داشتیم. درباره بنیاد تدوین تاریخ و خط سه و گروه قهدریجان [- سید مهدی هاشمی - ] و هم درباره لزوم کم کردن حضور زیاد روحانیون در تلویزیون مذاکره شد. دیر وقت به منزل آمدم. گزارشهائی را آوردند که عراق، چند حمله هوائی به شهر بستان و اطراف سوسنگرد داشته و [در این حادثه] عدهای شهید و زخمی شدهاند.