دوشنبه 19 آذر 1363
صبح زود از رادیو، خبر پایان یافتن جریان هواپیمای ربوده شده کویت را - که انتظار [خبر] آن را داشتم - شنیدم. نیروهای ویژه ما، در یک عملیات برق آسا، آنها را خلع سلاح کرده و گروگانها را آزاد کردهاند. حالم نسبت به دیروز، بهتر است ولی تب دارم و بیاشتها هستم. قرار بود به مجلس بروم، نرفتم. قرار سخنرانی در دانشگاه امام صادق(ع) را هم لغو کردم.
آقای مهدوی کنی [رئیس دانشگاه امام صادق(ع)] تلفنی گله کرد؛ پذیرفتم به طور مختصر شرکت کنم که مفسدهای بر لغو سخنرانی، مترتب نباشد. پاسدارانم، مخالف [شرکت در سخنرانی] بودند. آنها را قانع کردم. با اینکه متفرق بودند، جمع شدند و نزدیک غروب [در سخنرانی] شرکت کردیم. آقای [محمد تقی] فلسفی، به جای من صحبت کردند. من جوایز شاگردان ممتاز را دادم و چند کلمهای حرف زدم و به خانه آمدم.
گزارشها را آوردند، خواندم. ناظران جهانی از توفیق کم نظیر نیروهای ویژه ایرانی در خلع سلاح هواپیماربایان، در تعجب بودند و دشمنان در حسدوحسرت، و عجیبتر برای آنها، اقدام جمهوری اسلامی برای نجات عناصر آمریکائی و کویتی که هر دو، تا حدودی با عراق در جنگ علیه ایران شرکت دارند. مقامات رسمی کویت و آمریکا از ما تشکر کردهاند. گرچه مطبوعاتشان شیطنت میکنند. بالاخره دو نفر [از مسافرین] آمریکائی کشته شده و دو سه نفر هم کمی مجروح شدهاند.
آیتالله منتظری، بعد از ملاقات با امام، به منزل ما آمدند و دو ساعتی با هم درباره امور کشور و جنگ مذاکره کردیم. ایشان، طبق معمول از کمبودها و نارسائیها گفت. من از ایشان به خاطر انتقاد زیاد از دولت و خالی کردن دل مردم، گله کردم و در خصوص جنگ، به ایشان حُسن پیشرفت امور را تأکید نمودم.