خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1363/ کتاب «به سوی سرنوشت»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1363/ کتاب «به سوی سرنوشت»

  • جمعه ۱۸ آبان ۱۳۶۳

 جمعه 18 آبان 1363

    تا ساعت ده‏ونیم صبح در منزل مطالعه می‏کردم. خانواده نقّاش - که از عراقی‏های انقلابی اخراجی هستند - برای عقد ازدواج دخترشان آمدند. پدر و پسری از خانواده آنها را، پنج سال پیش صدامی‏ها به جرم هواداری از امام، بازداشت کرده‏اند و تاکنون هیچ خبری از آنها نیست. زن و هشت دختر و دو پسرش به ایران فرار کرده‏اند و دو دخترش در عراق هستند. یک مهندس فراری عراقی، با دخترش ازدواج می‏کند. عقدشان را خواندم و به آنها محبت کردم و هدیه دادم و هدیه‏ای هم عفت داد. استحقاق محبت دارند. تمام ثروتشان را، بعثی‏ها مصادره کرده‏اند. همشیره فاطمه و آمیرزااحمد هم آمدند.

    برای اقامه نماز جمعه به دانشگاه [تهران] رفتم. امام جمعه دهلی‏هند هم آمده بود و بین دو نماز صحبت کرد. شب، خانواده مرحوم حاج میرزا خلیل کمره‏ای، برای تشکر به خاطر کمک در هنگام مرگ پدرشان آمدند. عفت و فاطی برای شرکت در مراسم سالگرد شهادت همشیره‏زاده، کاظم‏داودی‏زاده که در عملیات والفجر4 به شهادت رسیده، رفته بودند. من و مهدی، شام را حاضری خوردیم و خوابیدم.