پنجشنبه 19 مهر 1363
تا ساعت هشت صبح در دفتر کار کردم. جلسه علنی مجلس برگزار شد؛ طولانی و کم محتوی بود. ظهر، دکتر [حسن]روحانی، گزارش سفر هیأت بینالمجالس را داد؛ حاکی از غربت ما در آنجا است. از کاردارمان در عربستان، به خاطر عدم حُسن اداره سفر هیأت به آنجا، گله داشتند.
نماینده بهبهان آمد. از امام جمعه [بهبهان] و محافظهکاران گله داشت. [حجتالاسلام عبادی] امام جمعه زاهدان آمد، از ضعف قوه قضائیه در برخورد با جریانهای شرور شکایت داشت. از اصفهان، پدر چهار شهید آمد؛ روحیه خوبی داشت و گزارشی از وضع کردستان داد. عصر، اخوی محمود [از وزارت امور خارجه] آمد. گزارشی از وضع سوریه و لبنان داد و درباره مسائل آنجا مشورت کرد و از اختلاف سوریها با حکومت اردن گفت که از ما کمک خواستهاند. آقای [ابوالقاسم]سرحدیزاده وزیر کار آمد و پیشنهادات و نظراتی در مورد تشویق مسافرت کارگران ایرانی به کشورهای جنوب خلیج فارس و جذب ارزهای خارجی و... ارائه داد.
آقای [ایرج] فاضل وزیر علوم آمد. از ستاد انقلاب فرهنگی و جهاد دانشگاهی و دانشجویان و اساتید حزباللهی گلهداشت؛ اختلاف نظر شدیدی دارند. صحبت از کنارهگیری هم داشت. من راه حل را در جایگزینی شورای عالی آموزش به جای ستاد انقلاب فرهنگی میدانم؛ او هم پذیرفت. درباره سربازی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی هم، به ایشان تأکید کردم که برای معافیت آنها کمک کند.
تا ساعت هشت شب، در مجلس کار کردم. به خانه آمدم. آقا شیخ محمد هاشمیان [امام جمعه رفسنجان] مهمانمان بود. از اروپا برگشته است. از بیتفاوتی پیشنماز مسجد هامبورگ آلمان راجع به انقلاب و از شیطنتهای بعضی از روحانیون مخالف انقلاب در سوریه گله داشت.