خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1363- کتاب به سوی سرنوشت
چهارشنبه 15 فروردین 1363
نزدیک صبح، خواب هولناکی دیدم و بیدار شدم و دیگر نخوابیدم. با آقایان صیاد شیرازی، محسن رضائی و موسوی قویدل درباره جبههها تماس گرفتم؛ وضع بد نیست. با [سرهنگ هوشنگ صدیق] فرمانده نیروی هوائی، درباره عدم تحرک دفاع هوائی در جبهه صحبت کردم؛ ناراحت شد. خواهان ملاقات شد. در جلسه علنی مجلس، هشت طرح و لایحه به تصویب رسید. به خاطر نگرانیهای نمایندگان برای انتخابات، نشاطی در مجلس نیست و بحث کم میشود. غیبت هم زیاد است؛ بنابراین تا انجام انتخابات، مجلس را تعطیل کردیم، برای اینکه نمایندگان به تبلیغات انتخابات برسند.
ظهر، آقای [صادق]خلخالی [نماینده قم] به دفترم آمد؛ از اینکه شورای نگهبان، صلاحیت ایشان را رد کرده، خیلی ناراحت است. تصمیم به مقاومت دارد و حاضر نیست، استعفا بدهد.
فرماندهان نیروی هوائی آمدند و آمار اقدامات انجام شده در عملیات خیبر را دادند؛ خوب است. از اینکه از عدم تحرک آنها گله شده بود، ناراحتند؛ مخصوصاً چون گفته بودم، اختلاف آقایان [هوشنگ] صدیق و [عباس] بابائی مانع کار است، اختلاف را نفی میکردند؛ ولی اختلاف دارند و همین اختلاف مانع کار است.
گروهی از رزمندگانِ داوطلب اعزام به جبهه آمدند و انتقاداتی به سبک کار جنگ داشتند؛ از بینظمی و کمیِ آتش حمایت و نرسیدن به مجروحان و اجساد شهدا، ناراحت هستند.
عصر، جلسه هیأت رئیسه مجلس داشتیم؛ بیشتر بحث درباره ترکیب مجلس آینده و رفع عیوب برای دوره آتی بود. درباره اثرات منفیِ نطقهای پیش از دستور - که معمولاً روی نقاط ضعف و کمبودها تکیه میشود و به طور مستقیم پخش میگردد - و مقایسه آن با اثرِ مثبت آزادیِ بینظیر، بحث کردیم. آقایان [اسدالله]بیات و [اسماعیل] شوشتری هم، طرحی برای تعزیرات آوردند که آن را با آقای موسوی اردبیلی [رئیس دیوان عالی کشور] در میان گذاشتم. به اعضای هیأت رئیسه مجلس، تعدادی از کتابهای خودم را به عنوان عیدی دادم.
شب، سران قوا و احمد آقا و [آقای علی اکبر ولایتی] وزیر امور خارجه و آقای [علی اکبر]محتشمی[پور] - که بعد از سوء قصد [در سوریه]، با دستهای قطع شده و یک گوش ناشنوا به ایران آمده - در مجلس مهمان من بودند. درباره موضوع پرداخت وام به سوریه و پذیرفتن "رفعت اسد" [برادرِ رئیس جمهور سوریه] تصمیم گرفتیم. راجع به نظام دادن به اموال مصادره شده هم بحث شد. آقای موسوی اردبیلی از عمران جزایر ابوموسی و کیش راضی بود. از موضعگیری منفی شورویها و حمایت بیشتر آنها از عراق هم صحبت شد. آقای محتشمیپور، مأمور مذاکره با عربستان سعودی شد که خودشان خواستهاند. آخر شب به خانه آمدم.