خاطرات روزانه /آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال 1363/ کتاب «به سوی سرنوشت»
دوشنبه 8 مرداد 1363
امروز هم به خاطر تراکم کارها، جلسه علنی گذاشتیم. طرح دوفوریتی تمام شد و برخلاف انتظار، شورای نگهبان در نظرات خود، سیاست ضد دولت بکار نبرد، بلکه محدودیتهائی را که مجلس برای حق تقاضای رأی اعتماد دولت، درست کرده بود، رفع کرد. چند اعتبارنامه هم تصویب شد.
ظهر چند ملاقات داشتم. آقای صیاد شیرازی [فرمانده نیروی زمینی ارتش] آمد. گزارشی از نظریه مسئولان ستادها و قرارگاهها داد و تأکید برضرورت انجام عملیات داشت. در مورد طرح توضیح داد. عصر، با حضور آقای خامنهای، جلسهای با آقایان صیاد و محسن رضائی داشتیم. صیاد از طرح اروند (والفجر 7) دفاع کرد ولی آقای رضائی مخالف بود. پس از مقداری بحث، معلوم شد که ایشان به طور کلی با عملیات در جنوب مخالف است و از اول هم مخالف بودهاند. به ایشان اعتراض شد که چرا چند ماه وقت مملکت و این همه نیروها را تلف کرده و با صراحت برخورد نکردهاند؛ جواب درستی نداشت و طرح درستی برای عملیات، در جای دیگر هم نداشت.
آقای خامنهای پیشنهاد کردند که فرماندهی عملیات جنوب به آقای صیاد واگذار شود، که قبول دارند. من هم پذیرفتم و قرار شد با امام در میان بگذاریم. محسن رضائی ناراحت و جلسه ختم شد؛ البته بعید است، با فرض مخالفت فرماندهان سپاه، عملیات وسیعی را بشود سامان داد ولی باید مشکل را حل کرد.
سپس با [آیتالله خامنهای] رئیس جمهور مقداری درباره کابینه صحبت کردیم. ایشان با چند وزیر از وزرای موجود، مخالفند ولی راهی برای اعمال نظر خود در این مرحله ندارند و مایل نیستند که من در مجلس از آنها دفاع کنم.
شب در مجلس ماندم و کارهای عقب افتاده را انجام دادم. عفت، تلفن کرد و از اینکه به منزل نمیروم، اظهار ناراحتی کرد ولی چارهای نیست. از لحاظ امنیتی، درست نیست که هر روز بین خانه و مجلس رفت و آمد کنم و وقت زیادی هم در راه تلف میشود.