پنجشنبه 28 تیر 1363
خاطرات عقب افتاده را نوشتم. ساعت شش و نیم صبح، به مجلس رفتم و تا ساعت هشت به مطالعه گزارشها پرداختم. سپس به جلسه علنی رفتم. لایحه انتزاع کنترل و حسابرسی از ستاد ارتش و الحاق آن به وزارت دفاع مطرح بود. آقای [سرتیپ قاسمعلی] ظهیرنژاد [رئیس ستاد مشترک ارتش] با [سرهنگ محمد سلیمی] وزیر دفاع هر دو، داغ و تند علیه نظر دیگری، صحبت کردند و بعضیها خائف بودند که در خارج به صورت اختلاف در صفوف ارتش تلقی شود؛ه موضوع به نفع وزارت دفاع خاتمه یافت. تقاضای رأی اعتماد دولت از مجلس مطرح شد؛ مشکل آئین نامهای داریم.
ظهر در دفترم چند ملاقات داشتم. آقای صباح زنگنه نماینده سابق شیراز، گزارشی از سمینارهای حج در دنیا را داد که با اراده ما انجام میشود. آقای [علی]عبدالعلیزاده نماینده ارومیه، از اختلافات روحانیت ارومیه اظهار نگرانی میکرد. آقای [محمدعلی]عربی نماینده کاشمر از امام جمعه [این شهر]، گله داشت که درگیری ایجاد میکند. [آقای ارطاواس باغومیان] نماینده آشوریان، خواستار اجازه تدوین کتب دینی و رسمی آشوری توسط خودشان بود.
عصر، سرهنگ صیاد شیرازی آمد و گزارش جبههها را داد؛ قرار شد به جبهه بروم. کارکنان رادیو آمدند؛ برای آنها مفصلاً صحبت کردم. وزیر صنایع و قاضی کمیسیون قانون حفاظت آمد. درباره کیفیت برخورد شرکتها و کارخانههای مشمول قانون - که به نظر شورای نگهبان تحت سئوال قرار گرفته - مشورت کردند. گفتم، ضمن لزوم توجه به حقوق مشروع مردم، باید توجه به اصل 49 [قانون اساسی] هم داشت.
سفیرمان در آلمان، آقای [حسین]سالاری آمد. وضع روابطمان را گفت که در ملاقات با آقای [هانس دیتریش] گنشر [وزیر امور خارجه آلمان غربی] استفاده شود. آقای [محمد]غرضی آمد و گزارش کنفرانس اوپک و لزوم تحرک در بالا بردن قیمت نفت را گفت. آقای [جواد]اژهای وزیر مشاور [و رئیس سازمان بهزیستی] با معاونان و مدیر کلهایش آمد و گزارشی از خدمات سازمان بهزیستی دادند؛ وسیع و جالب است. گفتم باید با مردم در میان گذاشت تا مردم تشویق به کمک شوند.
شب تا ساعت 11 در دفترم برای انجام کارها ماندم. آقای دکتر [حسن]روحانی از جبهه آمد و گزارش جبهه را داد. [اوضاع] بد نیست ولی کار را معطل میکنند. ساعت 12 به خانه آمدم.